جدول جو
جدول جو

معنی فرموهد - جستجوی لغت در جدول جو

فرموهد(فَ مَ)
مصحف فریومد است. (حاشیۀ برهان چ معین). نام قریه ای است از قرای طوس مشهور به فارمد. گویند زردشت دو درخت سرو به طالع سعد کاشته بود، یکی در کاشمر و دیگری در همین قریه. (برهان). رجوع به فارمد، فرمد، فرموند و فریومد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرموده
تصویر فرموده
گفته شده، حکم، دستور، امر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمودن
تصویر فرمودن
دستور دادن، امر کردن،
معادلی احترام آمیز برای «گفتن» و «بیان کردن» مثلاً جناب عالی فرمودید فردا تشریف نمی آورید،
برای دعوت کسی به انجام کاری گفته می شود مثلاً بفرمایید میوه میل کنید،
کردن، نمودن، دادن در ترکیب با فعل دیگر مثلاً امر فرمود، میل فرمود،
هنگامی گفته می شود که با احترام کسی را دعوت به کاری کنند مثلاً بفرمایید از دهان می افتد،
واژۀ مؤدبانه برای انجام دادن کار یا رفتاری مثلاً ایشان ملاحظه فرمودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوند
تصویر فراوند
چوب بزرگی که برای جلوگیری از بازشدن در، پشت آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمولر
تصویر فرمولر
مجموعۀ فرمول ها، مجموعۀ دستورها برای ترکیب کردن یا ساختن داروها، نمایندۀ فرمول
فرهنگ فارسی عمید
(فَ دَ / دِ)
در کتیبۀ پهلوی حاجی آباد فرمات به معنی امرشده و توصیه کرده آمده است. (حاشیۀ برهان چ معین). فرمان و فرمایش و حکم. (یادداشت به خط مؤلف). آنچه به انجام آن دستور داده شده است: فریضه، فرمودۀ خدای عزوجل. (منتهی الارب).
ترکیب ها:
- فرموده آمدن. فرموده شدن. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا
(فَ هََ)
دهی است از طوس که گفته اند زردشت دو درخت سرو به طالع سعد نشانده بود، یکی در این ده و یکی درکشمر. (انجمن آرا) (آنندراج). نام درست این ده فرمدیا فارمد است. رجوع به فرمد و فارمد و فروند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرموده
تصویر پرموده
فرموده
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی آمیزه دستور در دارو شناسی، نمود کوده فرمولها، مجموعه دستورهای ترکیب ادویه
فرهنگ لغت هوشیار
امر شده حکم شده فرمان داده شده، گفته شده. یا به فرموده. بدستور بفرمان حسب الامر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسوده
تصویر فرسوده
مستهلک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمورد
تصویر درمورد
درباره
فرهنگ واژه فارسی سره
امر، حکم، دستور، فرمان، فرمایش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
قال
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
Fermented
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermenté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermentado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermentado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
ферментированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermentiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermentowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
خمیر شدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
খামিরযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
หมัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
iliyooza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermente
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
発酵した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
ферментований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
מותסס
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
발효된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
difermentasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
किण्वित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
gefermenteerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
fermentato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
发酵的
دیکشنری فارسی به چینی