جدول جو
جدول جو

معنی فرموده - جستجوی لغت در جدول جو

فرموده
گفته شده، حکم، دستور، امر
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
فرهنگ فارسی عمید
فرموده
(فَ دَ / دِ)
در کتیبۀ پهلوی حاجی آباد فرمات به معنی امرشده و توصیه کرده آمده است. (حاشیۀ برهان چ معین). فرمان و فرمایش و حکم. (یادداشت به خط مؤلف). آنچه به انجام آن دستور داده شده است: فریضه، فرمودۀ خدای عزوجل. (منتهی الارب).
ترکیب ها:
- فرموده آمدن. فرموده شدن. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا
فرموده
امر شده حکم شده فرمان داده شده، گفته شده. یا به فرموده. بدستور بفرمان حسب الامر
فرهنگ لغت هوشیار
فرموده
امر، حکم، دستور، فرمان، فرمایش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فرموده
قال
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به عربی
فرموده
Fermented
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرموده
fermenté
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فرموده
fermentado
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرموده
খামিরযুক্ত
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به بنگالی
فرموده
خمیر شدہ
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به اردو
فرموده
iliyooza
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فرموده
หมัก
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به تایلندی
فرموده
ферментированный
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به روسی
فرموده
fermente
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فرموده
发酵的
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به چینی
فرموده
מותסס
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به عبری
فرموده
발효된
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به کره ای
فرموده
difermentasi
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فرموده
किण्वित
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به هندی
فرموده
gefermenteerd
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به هلندی
فرموده
fermentato
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فرموده
fermentado
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فرموده
ферментований
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فرموده
fermentowany
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به لهستانی
فرموده
fermentiert
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به آلمانی
فرموده
発酵した
تصویری از فرموده
تصویر فرموده
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرمودن
تصویر فرمودن
دستور دادن، امر کردن،
معادلی احترام آمیز برای «گفتن» و «بیان کردن» مثلاً جناب عالی فرمودید فردا تشریف نمی آورید،
برای دعوت کسی به انجام کاری گفته می شود مثلاً بفرمایید میوه میل کنید،
کردن، نمودن، دادن در ترکیب با فعل دیگر مثلاً امر فرمود، میل فرمود،
هنگامی گفته می شود که با احترام کسی را دعوت به کاری کنند مثلاً بفرمایید از دهان می افتد،
واژۀ مؤدبانه برای انجام دادن کار یا رفتاری مثلاً ایشان ملاحظه فرمودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرسوده
تصویر فرسوده
کهنه و پوسیده، نابود شده، کنایه از خسته و ناتوان، کنایه از سال خورده، کنایه از کاهش یافته
فرهنگ فارسی عمید
ساییده، کهنه کرده، پوسیده، زدوده، محو کرده، کاسته کم کرده، پایمال گردیده، آزار رسیده آزرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمودن
تصویر فرمودن
حکم کردن و امر نمودن و فرمان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموده
تصویر پرموده
فرموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسوده
تصویر فرسوده
((فَ دِ))
ساییده، کهنه و پوسیده شده، آزرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرمودن
تصویر فرمودن
((فَ دَ))
امر کردن، دستور دادن، گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرسوده
تصویر فرسوده
مستهلک
فرهنگ واژه فارسی سره
حسب الامر
فرهنگ واژه مترادف متضاد