جدول جو
جدول جو

معنی فرماینده - جستجوی لغت در جدول جو

فرماینده
آمر، آمره
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ واژه فارسی سره
فرماینده
فرمان دهنده، امر کننده
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ فارسی عمید
فرماینده
امر کننده حکم کننده، گوینده قایل
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
فرسوده کننده، نابود کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
آنکه یا آنچه فرسوده کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
Wearingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
изнурительно
دیکشنری فارسی به روسی
थकाऊ ढंग से
دیکشنری فارسی به هندی
بطريقةٍ مرهقةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
อย่างเหน็ดเหนื่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
অবসাদজনকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
فرسایشی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
افسر ارتش که به عده ای سرباز فرمان می دهد، آنکه فرمان بدهد، فرمان دهنده، حاکم
فرمانده کل قوا: در علوم نظامی و سیاسی آنکه تمام نیروهای ارتش به فرمان او باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
کسی که حکم و فرمان میدهد و امر میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
((~. دِ))
فرمان دهنده، کسی که فرمان بدهد. در ارتش مافوقی که به زیردستان فرمان دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
Commanding, Commandant, Commander
دیکشنری فارسی به انگلیسی
comandante, autoritário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
командир , командующий
دیکشنری فارسی به روسی
Kommandant, kommandierend
دیکشنری فارسی به آلمانی