جدول جو
جدول جو

معنی فرماینده - جستجوی لغت در جدول جو

فرماینده
فرمان دهنده، امر کننده
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ فارسی عمید
فرماینده
(فَ یَ دَ / دِ)
گویندۀ فرمان. حاکم و آمر. (ناظم الاطباء). آنکه بفرماید و دستور دهد. فرمایش کننده. (از یادداشتهای مؤلف). رجوع به فرمودن شود
لغت نامه دهخدا
فرماینده
امر کننده حکم کننده، گوینده قایل
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ لغت هوشیار
فرماینده
آمر، آمره
تصویری از فرماینده
تصویر فرماینده
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
فرسوده کننده، نابود کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
افسر ارتش که به عده ای سرباز فرمان می دهد، آنکه فرمان بدهد، فرمان دهنده، حاکم
فرمانده کل قوا: در علوم نظامی و سیاسی آنکه تمام نیروهای ارتش به فرمان او باشند
فرهنگ فارسی عمید
(فَ یَ دَ / دِ)
فرسوده کننده. آنچه چیز دیگر را بفرساید و از میان برد. (یادداشت به خط مؤلف) ، چیزی باشد که به سببی از اسباب مانند رسیدن آسیبی و مکروهی و یا به کثرت دست خوردن و... نقصان و خرابی تمام بدان راه یافته. (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
کسی که حکم و فرمان میدهد و امر میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
آنکه یا آنچه فرسوده کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
((~. دِ))
فرمان دهنده، کسی که فرمان بدهد. در ارتش مافوقی که به زیردستان فرمان دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
تآكل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
Commanding, Commandant, Commander
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
Wearingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
épuisamment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
yıpratıcı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
comandante, autoritário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
فرسایشی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
অবসাদজনকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
อย่างเหน็ดเหนื่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
kwa uchovu mwingi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
dengan melelahkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
疲れさせるように
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
磨损地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
בצורה מתישה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
지치게 하여
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
थकाऊ ढंग से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
slopend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
logorando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
agotadoramente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
виснажливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
męcząco
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
anstrengend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
изнурительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرساینده
تصویر فرساینده
exaustivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمانده
تصویر فرمانده
командир , командующий
دیکشنری فارسی به روسی