- فرعیه
- مونث فرعی ستاکی مونث فرعی مقابل اصلیه: شعب فرعیه، جمع فرعیات
معنی فرعیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگاره
داتیک کیشیک مونث شرعی: احکام شرعیه، جمع شرعیات
سخن چین زن، شکوفه برناک (حنا)، بیخ نیلوفر هندی
از ریشه لاتینی نان تنوری کاک نان کلیچه گرد و بزرگ، جمع فرانی
واجب، گمان و حدس و قیاس
فردیت در فارسی تک گونگی، تک گرایی
حدس و گمان، نظریه ای دربارۀ یک موضوع علمی متکی بر شواهد و استدلال
Assumption, Hypothesis, Supposition
suposição, hipótese
предположение , гипотеза
Annahme, Hypothese
założenie, hipoteza, przypuszczenie
припущення , гіпотеза
suposición, hipótesis
supposition, hypothèse
supposizione, ipotesi
aanname, hypothese, veronderstelling
धारणा , परिकल्पना , अनुमान
asumsi, hipotesis, dugaan
فرضيّةٌ , فرضيّةٌ
가정 , 가설
הנחה , השערה , הַנָּחָה
仮定 , 仮説
varsayım, hipotez
สมมติฐาน , สมมติฐาน , การสมมติ
অনুমান , অনুমান
مفروضہ , مفروضہ , مفروضہ
بادرم (عامه مردم)، شهروند (تبعه)، کشاورز
مسیر غیراصلی، کنایه از غیراصلی
ستاکی منسوب به فرع، آنچه که فرع باشد مقابل اصلی: شعب فرعی رود
نفرین