جدول جو
جدول جو

معنی فرشوط - جستجوی لغت در جدول جو

فرشوط(فُ شَ)
دهی است به صعید مصر. (منتهی الارب). قریۀ بزرگی است در ساحل غربی نیل از صعید. (معجم البلدان). فرچوط. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فرچوط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ)
پای گشاده نشیننده. (منتهی الارب). فرشط
لغت نامه دهخدا
(فِ شِ)
فرشاط. پای گشاده نشیننده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
پیشی نمودن، پیش درآمدن. (منتهی الارب) ، (عربی مغرب) جنگ دریایی. (از دزی ج 2 ص 263)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فروط
تصویر فروط
پیشدستی پیش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار