جدول جو
جدول جو

معنی فرحولیا - جستجوی لغت در جدول جو

فرحولیا
حلزون را گویند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). رجوع به حلزون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسم یونانی حلزون است، (فهرست مخزن الادویه)، فوخلیا، فوخلیاس
لغت نامه دهخدا
(فَ)
عمر بن محمد بن حسن بن علی بن ابراهیم، مکنی به ابوحفص. در دهستان متولد شد و در گرگان نشأت کرد. در نیشابور فقه آموخت و سپس تا پایان عمر در مرو زیست. ادیبی فاضل، متکلم و از پیروان فرقۀ صوفیان قشیریه بود. از ابواحمد عبدالحلیم قصاری و ابوعمرو عثمان بن محمد بن عبدالله المحمی و ابوالمظفر سمعانی حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرد. ولادتش در شعبان سال 560 ه. ق. بود. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 207)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب به فرغول که از قرای دهستان است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
گوینده و حیوان ناطق. (آنندراج).
- جانور فرگویا، حیوان ناطق که انسان باشد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کرش است که به فارسی شکنبه نامند، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
لوبیا، رجوع به فاسلو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فحولیت
تصویر فحولیت
نری رجولیت، مردانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحولیت
تصویر فحولیت
((فَ یَّ))
نری، مردانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
صيغةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
Formulaic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
定型的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
فارمولائی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
সূত্রবদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
ตามสูตร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
kimuundo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formülsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
פורמולרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
公式化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
формульный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
공식적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulaik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formuleerbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
формульний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
sformalizowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
सूत्रबद्ध
دیکشنری فارسی به هندی