نوعی جامۀ پشمین فراخ با آستینهای گشادۀ بسیار دراز که از سرانگشتان درمیگذشته و منتهاالیه یعنی دهانۀ آستینها بسته بوده است. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فرجی شود
نوعی جامۀ پشمین فراخ با آستینهای گشادۀ بسیار دراز که از سرانگشتان درمیگذشته و منتهاالیه یعنی دهانۀ آستینها بسته بوده است. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فرجی شود
امید داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) : و در ترجیۀ این امنیت و تعلیل به ادراک این منیت روزگارمی گذاشتم. (سندبادنامه ص 20) ، کسی را امید افکندن. (تاج المصادر بیهقی). کسی را امید دادن. (زوزنی) (از المنجد). امیدوار گردانیدن. (دهار).
امید داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) : و در ترجیۀ این اُمنیت و تعلیل به ادراک این مُنْیَت روزگارمی گذاشتم. (سندبادنامه ص 20) ، کسی را امید افکندن. (تاج المصادر بیهقی). کسی را امید دادن. (زوزنی) (از المنجد). امیدوار گردانیدن. (دهار).