جدول جو
جدول جو

معنی فرتکه - جستجوی لغت در جدول جو

فرتکه
(دَ عَ)
ریزه ریزه کردن چیزی را، گام نزدیک گذاشته رفتن، تباه گردانیدن کار را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فرتکه
ریز ریز کردن، گام نزدیک برداشتن، تپاه کردن
تصویری از فرتکه
تصویر فرتکه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چهارچوبۀ کوچکی که دارای چند رشته مهره های چوبی به سیم کشیده است و در حساب کردن برای عمل جمع وتفریق به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
پاره کردن.
لغت نامه دهخدا
(چُ کَ / کِ)
چرتگه. آلتی برای جمع و تفریق اعداد و ارقام. از روسی چتکا، آلتی مرکب از چهارچوبی مستطیل شکل که در میان دو ضلع اطول آن ده ردیف سیم نصب است و هر سیم از درون ده مهرۀ چوبی گذشته است، مهره های دهگانه هر ردیف نمایندۀ آحاد به عشرات و... است و بدان اعداد را محاسبه کنند. آلتی از سیم و چوب که مغازه داران و صندوق دارهای بنگاهها و ادارات، بدان وسیله وجوهی که میگیرند یا میدهند محاسبه و جمع و تفریق کنند. چتکه، در تداول عامه. رجوع به چرتگه شود
لغت نامه دهخدا
(فُ تُ)
دهی است از بخش خمام شهرستان رشت، دارای 455 تن سکنه. آب آن از گوراب جیر و سفیدرود و محصول عمده اش برنج، ابریشم، مختصر توتون، صیفی و گندم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(فَ گَ)
قریه ای است در دوفرسنگی مغرب قلعه سوخته در فارس. (از فارسنامۀ ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
سخن را به نیکو روش بیرون آوردن و به آواز نرم گفتن، گام نزدیک گذاشته راه رفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ / هَِ)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری مرزبانی و 2 هزارگزی میان رود. دشتی است سردسیر و دارای 230 تن سکنه. از رود خانه سماق مشروب میشود و محصول عمده اش غلات، حبوبات، توتون و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. مجاور آبادی تپه ای به نام بوره وجود دارد که بقایای ابنیۀ قدیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(فَ رِ کَ)
گوش سست بن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
روسی اشمار چهار چوبه ای که دارای چند رشته مهره های چوبین بسیم کشیده است و بدان اعداد را محاسبه و جمع و تفریق کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرتنه
تصویر فرتنه
گام نزدیک برداشتن، پر گویی توفیدن دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرتکه
تصویر چرتکه
((چُ کِ))
چتکه، ابزاری است برای محاسبه و آن چهارچوبی است دارای تعدادی میله که هر میله خود دارای تعدادی مهره است که به وسیله آن عمل جمع و تفریق را انجام می دهند. البته این نوع روش حساب در قدیم بیشتر مرسوم بود
فرهنگ فارسی معین
چتکه، شمارشگر، حسابگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فریاد یا جیغ ناگهانی توأم با گریه
فرهنگ گویش مازندرانی