جدول جو
جدول جو

معنی فراپذیرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

فراپذیرفتن
(دَ تَ)
پذیرفتن: فروتنی کردن و فرمان بردن و هرچه گوید فراپذیرفتن. (تذکرهالاولیاء عطار). رجوع به فرا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ شُ دَ)
فانی شدن. نابود شدن: چنانکه خرج سرمه اگرچه اندک اندک اتفاق افتد آخر فنا پذیرد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ دَ)
پذیرفتن. قبول کردن:
گر ایدون که او درپذیرد مرا
از این تاختن دست گیرد مرا.
فردوسی.
چنین رای بینم من ای پهلوان
اگر درپذیری به روشن روان.
فردوسی.
پدر درپذیرفتش از نیکوی
بدان دین که خوانی ورا پهلوی.
فردوسی.
الهی ز فضلت نباشد بدیع
خطاهای ما درپذیر از شفیع.
نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48).
تویی پایمرد و تویی دستگیر
ببخشای و رحمت کن و درپذیر.
نزاری (دستور نامۀ ص 48)
لغت نامه دهخدا
(فِ / فَ دَ)
اتهاب. (تاج المصادر بیهقی). بخشش پذیرفتن. قبول هبه کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرا پذیرفتن
تصویر فرا پذیرفتن
پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار