آنکه خوی فراموشی دارد. فرامشتکار. (یادداشت به خط مؤلف). ساهی. (مهذب الاسماء). آنکه او را فراموشی بسیار دست دهد. کم حافظه: عقل تو پیری است فراموشکار تا ز تو یاد آرد، یادش بیار. نظامی. و رجوع به فرامشتکار شود
آنکه خوی فراموشی دارد. فرامشتکار. (یادداشت به خط مؤلف). ساهی. (مهذب الاسماء). آنکه او را فراموشی بسیار دست دهد. کم حافظه: عقل تو پیری است فراموشکار تا ز تو یاد آرد، یادش بیار. نظامی. و رجوع به فرامشتکار شود
آنکه فراموش کند. (آنندراج). فراموشکار. فرامشتکار: چو از شکرش فرامشکار گردیم بمالد گوش تا بیدار گردیم. نظامی. و رجوع به فرامش و فرامشتکار و فراموشکار شود
آنکه فراموش کند. (آنندراج). فراموشکار. فرامشتکار: چو از شکرش فرامشکار گردیم بمالد گوش تا بیدار گردیم. نظامی. و رجوع به فرامش و فرامشتکار و فراموشکار شود