علی بن حسن، مکنی به ابوالمظفر. فرزند خواجه نظام الملک است که به وزارت سلطان برکیارق و سلطان سنجر سلجوقی رسیده است. (از تاریخ بیهقی ص 74). آغاز وزارت او در حضرت سلطان برکیارق سال 488 هجری قمری بود و پس از این دوران قصد نیشابور کرد و در آنجا سنجر او را به وزارت خواند، و تا پایان عمر در نیشابور ماند. ولادت او را به سال 434 هجری قمری / 1042 میلادی نوشته اند و مدت زندگانیش که در سال 500 پایان یافته 66 سال بوده است. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 664) خراسانی، ملقب به شمس الدوله. یکی از ممدوحان امام هروی شاعر معروف قرن هفتم هجری است که شاعر را مدتی در تحت حمایت خود داشت. (از سعدی تا جامی برون ترجمه حکمت ص 138)
علی بن حسن، مکنی به ابوالمظفر. فرزند خواجه نظام الملک است که به وزارت سلطان برکیارق و سلطان سنجر سلجوقی رسیده است. (از تاریخ بیهقی ص 74). آغاز وزارت او در حضرت سلطان برکیارق سال 488 هجری قمری بود و پس از این دوران قصد نیشابور کرد و در آنجا سنجر او را به وزارت خواند، و تا پایان عمر در نیشابور ماند. ولادت او را به سال 434 هجری قمری / 1042 میلادی نوشته اند و مدت زندگانیش که در سال 500 پایان یافته 66 سال بوده است. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 664) خراسانی، ملقب به شمس الدوله. یکی از ممدوحان امام هروی شاعر معروف قرن هفتم هجری است که شاعر را مدتی در تحت حمایت خود داشت. (از سعدی تا جامی برون ترجمه حکمت ص 138)
پایتخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سواد اعظم، دارالسّلطنه، دارالخلافه، تختگاه، عاصمه
پایتَخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سَوادِ اَعظَم، دارُالسَّلطَنِه، دارُالخِلافَه، تَختگاه، عاصِمِه
ابن حسن نظام الملک و ملقب به فخرالملک و مکنی به ابوالفتح در دوران پادشاهی سنجر (جلوس 511 هجری قمری) و پس از برکناری مجیرالملک به کمک مادر سلطان سنجر و امیر ارغوش به وزارت رسید و پس از چندی به ضرب خنجر یکی از اسماعیلیان کشته شد. رجوع به دستورالوزارء چ سعید نفیسی ص 188 و ابوالفتح مظفر شود
ابن حسن نظام الملک و ملقب به فخرالملک و مکنی به ابوالفتح در دوران پادشاهی سنجر (جلوس 511 هجری قمری) و پس از برکناری مجیرالملک به کمک مادر سلطان سنجر و امیر ارغوش به وزارت رسید و پس از چندی به ضرب خنجر یکی از اسماعیلیان کشته شد. رجوع به دستورالوزارء چ سعید نفیسی ص 188 و ابوالفتح مظفر شود
ابن حسن بن علی بن اسحاق، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به فخرالملک. وی بزرگترین فرزند نظام الملک بود. در سال 434 هجری قمری متولد شد ودر سال 488 وزارت برکیارق را به عهده گرفت. سپس به نیشابور رفت و وزارت سنجر را عهده دار شد و در سال 500 در آنجا به دست یکی از فدائیان اسماعیلیه به قتل رسید. (از اعلام زرکلی از کامل ابن اثیر ج 10 ص 488 و النجوم الزاهره ج 5 ص 155 و تاریخ دوله آل سلجوق ص 79)
ابن حسن بن علی بن اسحاق، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به فخرالملک. وی بزرگترین فرزند نظام الملک بود. در سال 434 هجری قمری متولد شد ودر سال 488 وزارت برکیارق را به عهده گرفت. سپس به نیشابور رفت و وزارت سنجر را عهده دار شد و در سال 500 در آنجا به دست یکی از فدائیان اسماعیلیه به قتل رسید. (از اعلام زرکلی از کامل ابن اثیر ج 10 ص 488 و النجوم الزاهره ج 5 ص 155 و تاریخ دوله آل سلجوق ص 79)
ابن فخرالملک بن نظام الملک ملقب بناصرالدین در درج وزارت، و دری برج صدارت بود و بعد از عزل قوام الدین درگزینی به وزارت سلطان سنجر قیام نمود، بحسب تقدیر مقارن آن حال سلطان بی همال، در دست حشم غز گرفتار گشت و ناصرالدین قبل از آنکه از آن منصب تمتعی یابد، از جهان گذران درگذشت: بگذاشته نقد زندگانی بگذشت از این جهان فانی. (دستورالوزراء ص 206). و صاحب تاریخ بیهق آرد: و عقب از فخرالملک بن نظام الملک صدرالدین محمد بود، و امیر اسحاق، و ناصرالدین طاهر، و امیر ابوالحسن علی، و امیر جمال الملک یوسف. و طاهر، و ابوالحسن و یوسف را، جمالی بود ارواح بدان بازنده، و دلها با آن سازنده، دیبای ملاحت پوشیده داشتند و ماه صباحت سر از افق گریبان ایشان برداشتند: و کان یوسف فی الجمال اقامهم خلفائه فی دهرنا من بعده. صدرالدین محمد کشته آمد به بلخ فی سنه احدی عشره و خمسمائه. ناصرالدین طاهر بیست سال شمسی، به انفاذ امرو تمکین، بی هیچ چشم زخم، در وزارت مدت یافت. و برسم وزارت دو سلطان، سلطان سنجر اعظم السلاطین که غایب بود، و سلطان سلیمان توقیع میفرمود، در یک دیوان نشسته. (تاریخ بیهق صص 76- 75). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 516 شود
ابن فخرالملک بن نظام الملک ملقب بناصرالدین در درج وزارت، و دری برج صدارت بود و بعد از عزل قوام الدین درگزینی به وزارت سلطان سنجر قیام نمود، بحسب تقدیر مقارن آن حال سلطان بی همال، در دست حشم غز گرفتار گشت و ناصرالدین قبل از آنکه از آن منصب تمتعی یابد، از جهان گذران درگذشت: بگذاشته نقد زندگانی بگذشت از این جهان فانی. (دستورالوزراء ص 206). و صاحب تاریخ بیهق آرد: و عقب از فخرالملک بن نظام الملک صدرالدین محمد بود، و امیر اسحاق، و ناصرالدین طاهر، و امیر ابوالحسن علی، و امیر جمال الملک یوسف. و طاهر، و ابوالحسن و یوسف را، جمالی بود ارواح بدان بازنده، و دلها با آن سازنده، دیبای ملاحت پوشیده داشتند و ماه صباحت سر از افق گریبان ایشان برداشتند: و کان یوسف فی الجمال اقامهم خلفائه فی دهرنا من بعده. صدرالدین محمد کشته آمد به بلخ فی سنه احدی عشره و خمسمائه. ناصرالدین طاهر بیست سال شمسی، به انفاذ امرو تمکین، بی هیچ چشم زخم، در وزارت مدت یافت. و برسم وزارت دو سلطان، سلطان سنجر اعظم السلاطین که غایب بود، و سلطان سلیمان توقیع میفرمود، در یک دیوان نشسته. (تاریخ بیهق صص 76- 75). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 516 شود
محمد بن علی بن خلف (مقتول به سال 407 هجری قمری / 1016 میلادی) وزیر بهأالدوله بن عضدالدولۀ دیلمی و از بزرگترین وزرای آل بویه است. مولد او به واسط بود و چون بهاءالدوله آوازۀ عقل و ادب او را شنید وی را وزارت داد. او مردی بخشنده بود و بسیاری از شعراء او را میستودند، و حاسب کرخی کتاب الفخری را در جبر و مقابله به اسم او نگاشت. پس از مرگ بهاءالدوله پسر وی سلطان الدوله او را به وزارت باقی گذارد و چندی در خدمت وی به احترام تمام بزیست، سپس از او خطاهایی سر زد و سلطان الدوله را نبخشید و در اهواز بکشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 944)
محمد بن علی بن خلف (مقتول به سال 407 هجری قمری / 1016 میلادی) وزیر بهأالدوله بن عضدالدولۀ دیلمی و از بزرگترین وزرای آل بویه است. مولد او به واسط بود و چون بهاءالدوله آوازۀ عقل و ادب او را شنید وی را وزارت داد. او مردی بخشنده بود و بسیاری از شعراء او را میستودند، و حاسب کرخی کتاب الفخری را در جبر و مقابله به اسم او نگاشت. پس از مرگ بهاءالدوله پسر وی سلطان الدوله او را به وزارت باقی گذارد و چندی در خدمت وی به احترام تمام بزیست، سپس از او خطاهایی سر زد و سلطان الدوله را نبخشید و در اهواز بکشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 944)