جدول جو
جدول جو

معنی فحفحه - جستجوی لغت در جدول جو

فحفحه
(دَ)
درست کردن دوستی را و بی آمیغ گردانیدن، عارض شدن گرفتگی در گلو در آواز. (منتهی الارب). رجوع به فحفاح شود، دمیدن در خواب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ)
ناحیه ای از کرخ در راه بغداد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرفحه
تصویر فرفحه
از ریشه پارسی خرفه خورانیدن، خرفه به کابردن: در خوالیگری
فرهنگ لغت هوشیار