جدول جو
جدول جو

معنی فحفح - جستجوی لغت در جدول جو

فحفح
(فَ)
ناحیه ای از کرخ در راه بغداد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
درست کردن دوستی را و بی آمیغ گردانیدن، عارض شدن گرفتگی در گلو در آواز. (منتهی الارب). رجوع به فحفاح شود، دمیدن در خواب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
آنکه در آوازش گرفتگی باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نام جویی است در بهشت. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(فَ فَ)
زمین نرم تابان. (منتهی الارب). الارض الملساء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فُ حُ)
اژدهای جوشان. (منتهی الارب). افعی های باهیجان. (اقرب الموارد). رجوع به فح ّ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرفح
تصویر فرفح
زمین هموار پارسی تازی گشته فرفینه پر پهن خرفه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار