- فجیعه
- پتیار پتیار سخت درد سخت سختی، اندوه دردناک، جمع فجائع (فجایع)
معنی فجیعه - جستجوی لغت در جدول جو
- فجیعه ((فَ عِ))
- سختی، اندوه، دردناک، جمع فجایع، فجیعت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زن پر دل
مؤنث واژۀ ضجیع، هم خوابه، هم بستر
مونث ضجیع
سختی، اندوه دردناک، جمع فجائع (فجایع)
مصیبت دردناک
دردناک، آزار دهنده، ناخوشایند
دردمند زن یا مرد، پیشامد سخت در تازی (فاجع) به جای آن به کار می رود دردناک جانگداز رقت آور: فلان را به وضعی فجیع کشتند. توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است
دردمندی
Heinous
hediondo
ужасный
abscheulich
ohydny
огидний
odieux
orribile
afschuwelijk
घृणित
فظيعٌ
mchafu
น่าสะอิดสะเอียน
ঘৃণিত
بھیانک