معنی فجائع در لغت نامه دهخدا

فجایع. جَمعِ واژۀ فجیعه. (منتهی الارب). رجوع به فجایع شود

معنی فجائع در فرهنگ لغت هوشیار

فجایع در فارسی، جمع فجیعه، درد ها اناکی ها جمع فجیعه

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

فجیعت ها، مصیبتهای دردناک، جمع واژۀ فجیعت

(فُ)

ناگهانی. (یادداشت بخط مؤلف)

(فَیِ)

فجائع. جمع واژۀ فجیعه. رجوع به فجیعت شود

(رَ ءِ)

رجایع. جمع واژۀ رجیع. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ رجیعه، شتر ماده که از سفری بازگردد بسوی سفری. (آنندراج). جمع واژۀ رجیعه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)

(مَ ءِ)

جمع واژۀ مجاعه و مجوعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)

فرو گرفتن، ناگاه ناگاهی ناگاه گرفتن کسی را، ناگاه در آمدن بر کسی. یا موت فجاء ه. مرگ ناگهانی سکته ریوی

جمع فجیعه، جنایات

گرسنه

((فَ یِ))

جمع فجیعه