جدول جو
جدول جو

معنی فتقاء - جستجوی لغت در جدول جو

فتقاء
(فَ)
زن گشاده کس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِتْ)
بازدوختن توشه دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دوباره دوختن درز مشک (قربه). (از اقرب الموارد) ، مردن به بسیاری هکچه. (منتهی الارب). گویند:مردن بر اثر بسیاری فواق است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
شکستن چیزی را، فرومیرانیدن. (منتهی الارب). آرام گردانیدن، خاموش کردن آتش را. (اقرب الموارد) ، فراموش کردن و بازایستادن از چیزی. (منتهی الارب) ، مافتاء، پیوسته: مافتاء یذکره، پیوسته ذکرش میکند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
جمع واژۀ فتی ّ. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). جوانان. رجوع به فتی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَدْ دُ)
پرهیز کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ تَ)
جمع واژۀ عتیق. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عتیق شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
شاه فلقاءالضره، گوسپند فراخ پستان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
مؤنث افرق. (اقرب الموارد) ، گوسپندی که میان سرهای دو پستانش دوری باشد. (منتهی الارب). الشاه البعیده مابین الطبیین. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
گران جسم و خمیده پا: ناقه فتلاء، ناقۀگران جسم و خمیده پا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سِ سِ لَ / لِ پَیْ / پِیْ وَ)
پرهیزیدن. تقوی. ورع. پرهیز. پرهیزکاری. ترسیدن. حذر گرفتن. (تاج المصادر). حذر کردن. (زوزنی). توقی. خویشتن رانگاه داشتن.
لغت نامه دهخدا
(فَقْءْ)
فق ء. رجوع به فق ء شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تقاء
تصویر تقاء
پرهیزکاری، پرهیزگاری پرهیزکاری
فرهنگ لغت هوشیار
جوانمردی نمودن، جوانی شادابی زندگی، جوانمردی جوان شدن، جوانی، جوانمردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتخاء
تصویر فتخاء
آلوه آله (عقاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتقاء
تصویر عتقاء
جمع عتیق، آزاد ها آزاد شدگان دیرینه کهنه سال دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتقاء
تصویر رتقاء
زنی که آلت تناسلیش مسدود باشد و با او آرامش نتوان کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتقاء
تصویر اتقاء
((اِ تِّ))
پرهیز کردن، پرهیزکاری، تقوی
فرهنگ فارسی معین