جدول جو
جدول جو

معنی فتسم - جستجوی لغت در جدول جو

فتسم
(فُ تُ)
دهی از دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت، که در 3 هزارگزی باختر رودبار واقع است. جلگه ای معتدل، مرطوب و دارای 159 تن سکنه است. آب آنجا از نهر فیل ده تأمین میشود و محصول عمده اش غلات، لبنیات و زیتون و شغل اهالی زراعت وگله داری است. راه مالرو دارد. مزرعۀ دوآب سر جزء این ده محسوب میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُتْ تَ سِ)
از ’وس م’، آن که خویشتن را به چیزی داغ و نشان کند. (از آنندراج). آن که نشان می گذارد بر خودش تا شناخته شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُتْ تَ سَ)
از ’وس م’، داغ کرده شده وبه نشانی مخصوص کرده شده. (آنندراج) (غیاث) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اتسام شود
لغت نامه دهخدا
بی اصل و بی تخم. (اسدی). این لغت به این هیئت و معنی در هیچ یک از فرهنگ ها به دست نیامد. (حاشیۀ فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا