جدول جو
جدول جو

معنی فتافت - جستجوی لغت در جدول جو

فتافت
(فَ فِ)
رازها. یقال: بینهم فتافت، ای اسرار لاتسمع ولاتفهم. (منتهی الارب). گفتگوهای پنهانی. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
فتافت
پچ پچ ها سخن زرگری
تصویری از فتافت
تصویر فتافت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فتات
تصویر فتات
خرده و شکستۀ چیزی، ریزۀ هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتات
تصویر فتات
دختر جوان
فرهنگ فارسی عمید
ویلیام هاوارد تافت (1857-1930 م) که از سال 1909 میلادی تا 1913 رئیس جمهوری کشورهای متحدۀ امریکای شمالی بود، وی در ’سن سیناتی’ پا بعرصۀ وجود گذاشت
لغت نامه دهخدا
چاپ و طبع، (ناظم الاطباء)، باسمه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
ریزه و شکسته از هر چیزی. (منتهی الارب) : ماتفتت من الشی ٔ، ریزۀ نان را گویند. (اقرب الموارد). فتات، ریزۀ نان را گویند، و ریزۀ هر چیز را نیز گفته اند. (برهان). تحقیق اینکه واژۀ فوق اصلاً فارسی است یا عربی، میسر نشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از فت فت
تصویر فت فت
آهسته و بشتاب گفتن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتات
تصویر فتات
ریزه خرده ریز و شکسته از هر چیز، ریزه نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتات
تصویر فتات
((فُ))
ریزه و شکسته از هرچیز، ریزه نان
فرهنگ فارسی معین
نجوا صدای آهسته و در گوشی
فرهنگ گویش مازندرانی