جدول جو
جدول جو

معنی فامیلی - جستجوی لغت در جدول جو

فامیلی
منسوب به فامیل، خانوادگی،
بطور دسته جمعی وخانوادگی، چنانکه گویند: فامیلی به مهمانی رفتیم
لغت نامه دهخدا
فامیلی
خانوادگی مربوط فامیل خانوادگی: تو مرا حبس می کنی آوخ شرم بادت ز ننگ فامیلی. (بهار)، به طور دسته جمعی و خانوادگی: فامیلی به مهمانی رفتیم. یا نام فامیلی. نام خانوادگی شناسنامه. توضیح احتراز از این ترکیب نیمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
فامیلی
خانوادگی
تصویری از فامیلی
تصویر فامیلی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامیلا
تصویر رامیلا
(دخترانه)
خدای بزرگ، نامی آشوری است، خدای بزرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامیلا
تصویر تامیلا
(دخترانه)
بخشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فامیل
تصویر فامیل
خانواده، دودمان، خویشاوند، نام خانوادگی
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به فامین که از قرای بخاراست، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
حمداﷲ مستوفی در ذکر تومان همدان آرد: ’ناحیۀ دوم از ماوین چهل ویک پاره دیه است و دیه درودا و اقاباد و ... و فامیتی معظم قرای آن است، (نزههالقلوب چ لیدن ج 3 ص 72)
لغت نامه دهخدا
خانواده، (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی)، بستگان و نزدیکان و خویشاوندان، خاندان، (یادداشت بخط مؤلف)،
ترکیب ها:
- بی فامیل، بی فک و فامیل، فامیلدار
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاپیلی
تصویر لاپیلی
فرانسوی سنگچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فامیل
تصویر فامیل
خانواده، بستگان و نزدیکان و خویشاوندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیدی
تصویر نامیدی
ناامیدواری، یاس، نومیدی
فرهنگ لغت هوشیار
(قلمکار) در اصطلاح قلمکار سازان اصفهان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامینی
تصویر تامینی
زینهاری منسوب و مربوط به تامین. اقدامات تامینی
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح قلمکار سازان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فامیل
تصویر فامیل
خانواده، خویشاوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فامیل
تصویر فامیل
خانواده، بستگان، خویشاوندان، دودمان
فرهنگ واژه فارسی سره
آل، اهل بیت، خانواده، خویش، دودمان، طایفه، قوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
Formulaic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
формульный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
sformalizowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
формульний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formuleerbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
सूत्रबद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formulaik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
공식적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
פורמולרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
公式化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
定型的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فرمولی
تصویر فرمولی
formülsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی