- فاعلیت
- فاعل بودن، حالت فاعلی، انجام دادن عمل جنسی نامشروع با دیگری
معنی فاعلیت - جستجوی لغت در جدول جو
- فاعلیت
- کناکی پویندگی فاعل بودن، حالت فاعلی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوشش، تکاپو، کار و جنبش، کنشگری، کنش وری
کاروکوشش بسیار، پرکاری، عمل به کار
مونث فاعلی: علل فاعلیه
کوشش، پر کاری
Activity
atividade
деятельность
Aktivität
aktywność
активність
actividad
activité
attività
activiteit
गतिविधि
aktivitas
نشاطٌ
פעילות
etkinlik
shughuli
กิจกรรม
কার্যকলাপ
فعالیت
کناکی پویندگی منسوب به فاعل. یا حالت فاعلی. آنست که اسم فاعل واقع شود فاعلیت
برسازها
توانایی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آنکه خلوص و پاکی ای چون علی (ع دارد، لقب ظهیرالدوله مؤسس، انجمن اخوت در دوره ناصرالدین شاه
حالت نادانی، جهل، دوره پیش از اسلام را گویند
رجحان، افزونی، الویت