نازنده. (منتهی الارب) ، بهترین هر چیزی. گرانمایه. (منتهی الارب) : آستین نسترن پر بیضۀ عنبر شود دامن بادام بن پر لؤلؤ فاخر شود. منوچهری. شادمانی بدان که ت از سلطان خلعتی فاخر آمد و منشور. ناصرخسرو. رسول را بیاورید و خلعتی دادند سخت فاخر. (تاریخ بیهقی). مالی فاخر و تجملی وافر باآن جماعت همراه بود. (سندبادنامه ص 218). یکی در صنعت کشتی گرفتن سر آمده، سیصدوشصت فن فاخر بدانستی. (گلستان) ، غور. خرمای بزرگ بی دانه. (منتهی الارب). و گفته اند نوعی از خرماست که به فارسی کاشک نامند. (فهرست مخزن الادویه)
نازنده. (منتهی الارب) ، بهترین هر چیزی. گرانمایه. (منتهی الارب) : آستین نسترن پر بیضۀ عنبر شود دامن بادام بن پر لؤلؤ فاخر شود. منوچهری. شادمانی بدان که ت از سلطان خلعتی فاخر آمد و منشور. ناصرخسرو. رسول را بیاورید و خلعتی دادند سخت فاخر. (تاریخ بیهقی). مالی فاخر و تجملی وافر باآن جماعت همراه بود. (سندبادنامه ص 218). یکی در صنعت کشتی گرفتن سر آمده، سیصدوشصت فن فاخر بدانستی. (گلستان) ، غور. خرمای بزرگ بی دانه. (منتهی الارب). و گفته اند نوعی از خرماست که به فارسی کاشک نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لقب شهر بخارا از صغانیان: در صغر سن بطرف فاخرۀ بخارا رفته بودم. (انیس الطالبین ص 224). نرشخی گوید: و به حدیثی نام بخارا فاخره آمده است. رجوع به تاریخ بخارا ص 26 شود
لقب شهر بخارا از صغانیان: در صغر سن بطرف فاخرۀ بخارا رفته بودم. (انیس الطالبین ص 224). نرشخی گوید: و به حدیثی نام بخارا فاخره آمده است. رجوع به تاریخ بخارا ص 26 شود
شاعری است باستانی که از زمان و سرگذشت او آگاهی دقیقی دردست نیست. اسدی در لغت فرس بیتی از او در شاهد واژۀ ’گراز’ بمعنی کوزه و قنینه آورده است: با نعمت تمام به درگاهت آمدم امروز با گرازی و چوبی همی روم. رجوع به لغتنامۀ اسدی شود
شاعری است باستانی که از زمان و سرگذشت او آگاهی دقیقی دردست نیست. اسدی در لغت فرس بیتی از او در شاهد واژۀ ’گراز’ بمعنی کوزه و قنینه آورده است: با نعمت تمام به درگاهت آمدم امروز با گرازی و چوبی همی روم. رجوع به لغتنامۀ اسدی شود