جدول جو
جدول جو

معنی غیطول - جستجوی لغت در جدول جو

غیطول
(غَ)
آوازهای آمیخته باهم، و غوغا. (منتهی الارب) (آنندراج) (از تاج العروس) ، تاریکی برهم نشسته. تاریکی. (منتهی الارب) (آنندراج). ظلمت متراکم. ج، غیاطیل. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غیطول
آواز های در آمیخته، غوغا، تاریکی
تصویری از غیطول
تصویر غیطول
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ)
قلعه. حصار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(ق)
دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از هفت چشمه و رود خانه کفرآور. محصول آن غلات، پنبه، توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. مردم این ده از طایفۀ مینشی هستند که در همان دهستان کفرآور تغییر محل میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(غَ طَ)
گربه. (منتهی الارب). سنّور. (اقرب الموارد) ، درختان انبوه و درهم. (از منتهی الارب ذیل غطل). درختان و گیاهان درهم و انبوه. (از اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب و تاج العروس غیطل را به این معنی جمع غیطله آورده اند. رجوع به غیطله شود، غیطل الضحی، آخر چاشت، یعنی آنگاه که خورشید در مشرق بشکل بودن وی در مغرب باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
جمع واژۀ غیطله. بمعنی درختان انبوه درهم. (منتهی الارب) (تاج العروس). رجوع به غیطل شود
لغت نامه دهخدا
(غُ)
جمع واژۀ غیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به غیل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قیطول
تصویر قیطول
او را (حصار) قلعه حصار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیول
تصویر غیول
جمع غیل، بیشه ها نیستان ها رود بارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیطل
تصویر غیطل
گلپر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیطول
تصویر قیطول
((قَ یا ق))
قلعه، حصار
فرهنگ فارسی معین