جدول جو
جدول جو

معنی غوغاشکن - جستجوی لغت در جدول جو

غوغاشکن
(فُ)
آنکه فتنه و غوغا را بشکند. شکننده غوغا. رجوع به غوغا شود:
شه غوغائی غوغاشکن کز حکم تیر او
بنات النعش بر گردون چه پروین بشکند غوغا.
سوزنی (از جهانگیری) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ تُ)
دهی است از دهستان توابع کجور در بخش مرکزی شهرستان نوشهر که در 5 هزارگزی جنوب غربی کجور واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 190 تن سکنه. زبان مردم آنجا گیلکی و فارسی است و از آب رودخانه و چشمه مشروب میشود محصولش غلات و ارزن و شغل مردم زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به ص 147 ترجمه مازندران و استرآباد رابینو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غوغا شکن
تصویر غوغا شکن
آنکه فتنه را بشکند آنکه غوغا را بخواباند
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از توابع کجور نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی