جدول جو
جدول جو

معنی غورشک - جستجوی لغت در جدول جو

غورشک
(قَ عَ)
از نواحی سمرقند است. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 182)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورشک
تصویر ورشک
کیسۀ کوچکی که در آن دارو می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
منسوب به غورشک. رجوع به غورشک شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
یوسف بن شاهک بن طالب بن فتح بن محمد غورشکی، مکنی به ابویعقوب. وی ساکن سمرقند بود. از قاضی ابونصر منصور بن احمد غزقی روایت کند. در جمادی الاولی سال 511 هجری قمری به سن 83سالگی درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ورق 182)
لغت نامه دهخدا
(غِ وِ زِ)
از توابع اشتیخن در سغد از نواحی سمرقند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 181)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع در 4 هزارگزی خاوری تربت با 376 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(غَ رَ)
ابن حصرم. او حضرمی است و از صادق (ع) روایت کند
لغت نامه دهخدا
(رَ)
حاکم سمرقند در زمان خلافت ولید بن عبدالملک. وی با قتیبه بن مسلم جنگ کرد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 161 شود
لغت نامه دهخدا
(وَ شَ)
پارچه و جامه و کیسه ای را گویند که در آن دارو بندند و کنند. (ناظم الاطباء) (برهان). کیسه را گویند که در آن دوا ودارو کنند و در بعض فرهنگها وشترک به معنی کیسۀ دارو آورده و به حذف تاء گفته. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غورک
تصویر غورک
هیزک فخشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورشک
تصویر ورشک
پارچه و کیسه ای که درآن دارو پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورشک
تصویر ورشک
((وَ شَ))
کیسه کوچکی که در آن دارو می ریختند
فرهنگ فارسی معین