جدول جو
جدول جو

معنی غواسق - جستجوی لغت در جدول جو

غواسق
جمع غاسقه، تاران تیرگی ها در فرزان سهر وردی شید در بسیاری و در فرایند زایش توان خود را از دست می دهد و رو به تار یا تاران دارد. تیرگی و تاری در فرزان سهر وردی به چیزی در فرزان گام برداران (مشائین) همانند است، جمع غاسقه، جهات فقری و ظلمانی انوار ناقص بالنسبه بنور کامل است. آنچه باعث تکثیر و تحدید انوار می گردد و مقدار کمیت و هیئت و شکل از آن حاصل می شود باین بیان که نور الانوار جز نور اقرب بان صادر نشود و آنچه صادر شده نور محض نیست وگرنه تکثیر در نور حاصل آید و آن محال است. و همچنین برزخ واحد و محض نیست وگرنه وجود به همان متوقف گردد. بنابرین در نور اقرب (صادر اول) دو جهت محقق شود: یکی جنبه برزخی که تکثیر از ناحیه اوست و دیگر جنبه نور مجردی. پس از جهت انتساب به نور اول (نور الانوار) غنا و تجرد دارد و از جهت ذات فقر و ظلمت و بعد تکثیر حاصل آید همین امور برزخیه را که در انوار ناقصه تحقق دارد غواسق گویند. چنان که آن را در فلسفه مشا ماهیت نامند و تکثرات در سلسله طولیه عقول عشره و دیگر عوالم از آن ناشی می گردد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جواسق
تصویر جواسق
جمع جوسق، از پارسی کوشک ها جمع جوسق کوشکها قصرها کاخها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواسق
تصویر جواسق
جوسق ها، قصرها، کاخ ها، جمع واژۀ جوسق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جواسق
تصویر جواسق
((جَ س))
جمع جوسق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
تیره و تاریک، شب بسیار تاریک، شب تاریک، مار سیاه، قمر، ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
شب تاریک و ظلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاسق
تصویر غاسق
((س))
تاریک شونده، ماه، شب تاریک
فرهنگ فارسی معین