جدول جو
جدول جو

معنی غه - جستجوی لغت در جدول جو

غه
فریاد، داد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ هَِ)
شتر دراز. (منتهی الارب) (آنندراج). الطویل من الابل. (اقرب الموارد). با غیهق بمعنی شتر دراز و جز آن، مقایسه شود
لغت نامه دهخدا
(غِ هَِ بْبا)
غهبّاء. اول جوانی. لغتی است در عهبّی ̍ بعین مهمله. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غِ هِ بْ با)
اول جوانی. رجوع به غهبّی شود
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ)
غافل شدن. (تاج المصادر بیهقی). بیخبر شدن و فراموش کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت از چیزی و فراموش کردن آن را. (از اقرب الموارد) ، بی آگاهی. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت بی تعمد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و منه الحدیث: سئل عطاء عن رجل اصاب صیداً غهباً، قال: علیه الجزاء، ای غفله من غیرتعمد. (منتهی الارب). اصاب صیداً غهباً، یعنی بشکاری رسید از روی غفلت و بدون تعمد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رفاغه
تصویر رفاغه
فراخزیستی بهزیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغدغه دار
تصویر دغدغه دار
دغدغه مند: دلهره دار تا سه مند پریشاندل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باصغه
تصویر باصغه
رمه مان جدا مانده از گله، سرشکستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دماغه
تصویر دماغه
نوکی پیش آمده از کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دماغه قایق
تصویر دماغه قایق
تامازی (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغدغه ناک
تصویر دغدغه ناک
بیمناک ترساننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغدغه مند
تصویر دغدغه مند
مشوش خاطر پریشان حواس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزوغه
تصویر آزوغه
خوراکی یا غذایی که در سفر همراه داشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغدغه
تصویر دغدغه
ترس و بیم و تشویش خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
بر نام زنی از تیره ی} عجل {که از بسیار گولی نام او بر سر زبان هاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلغه
تصویر بلغه
قوت روزانه تعیین شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو درغه
تصویر دو درغه
اسب اکدش دو رگه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوغه
تصویر دوغه
صافی که بدان روغن را صاف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردغه
تصویر ردغه
زردابه دوزخیان گل و لای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیغه
تصویر آمیغه
آمیزش، مباشرت مجامعت آرمش با، آمیخته مخلوط
فرهنگ لغت هوشیار
چلپاسه وزغه مارمولک چوب بندی است که شاخه های مو (رز) را روی آن اندازند. حربه ایست دسته دارکه سر آن بداس ماند دهره
فرهنگ لغت هوشیار
خدای اورا بنهایت مطلوب و مرادش برساند
فرهنگ لغت هوشیار
شیوایش شیوا سخنی زبان آوری کشگویی، بالندگی، رسایی (کمال) ابر کانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غهب
تصویر غهب
غافل شدن، بیخبر شدن و فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بستو روغن دان چو گردون بادلم تاکی کنی حرب - به بستوی تهی می کن سرم چرب (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتاق اللغه
تصویر اشتاق اللغه
دانشی که هدف آن شناختن و شناساندن اصل وریشه کلمات است ریشه شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساغه
تصویر اساغه
به فرجام رساندن، مولش خواستن، گوارش آسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغه
تصویر ارغه
سخت زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراغه
تصویر اراغه
جستن، خواستن، خواستن بافریب، فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند. این کلمه با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزوغه
تصویر آزوغه
آذوقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قورباغه
تصویر قورباغه
غوک
فرهنگ واژه فارسی سره
به فریاد آمدن، حالت استفراغ
فرهنگ گویش مازندرانی
فریاد کسی را در آوردن، کسی را به اعتراض واداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فریاد زدن
فرهنگ گویش مازندرانی