غافل شدن. (تاج المصادر بیهقی). بیخبر شدن و فراموش کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت از چیزی و فراموش کردن آن را. (از اقرب الموارد) ، بی آگاهی. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت بی تعمد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و منه الحدیث: سئل عطاء عن رجل اصاب صیداً غهباً، قال: علیه الجزاء، ای غفله من غیرتعمد. (منتهی الارب). اصاب صیداً غهباً، یعنی بشکاری رسید از روی غفلت و بدون تعمد. (از اقرب الموارد)
غافل شدن. (تاج المصادر بیهقی). بیخبر شدن و فراموش کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت از چیزی و فراموش کردن آن را. (از اقرب الموارد) ، بی آگاهی. (منتهی الارب) (آنندراج). غفلت بی تعمد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و منه الحدیث: سئل عطاء عن رجل اصاب صیداً غهباً، قال: علیه الجزاء، ای غفله من غیرتعمد. (منتهی الارب). اصاب صیداً غهباً، یعنی بشکاری رسید از روی غفلت و بدون تعمد. (از اقرب الموارد)