سخت تیرگی. (منتهی الارب). غبره کدره. ج، غذم. (اقرب الموارد). الغذمه کالغثمه و هو اغذم اکدر اغبر. (تاج العروس) ، پاره ای از مال. ج، غذم. (اقرب الموارد). پاره ای از شتران. (منتهی الارب). در کتب لغت غذمه معنی به طور مطلق نیامده، صاحب اقرب الموارد ’القطعه من المال’ معنی کرده است. بنابراین چنین بنظر میرسد که صاحب منتهی الارب آن را به معنی اخص، یعنی مال به معنی چارپایان آورده است، شیر بسیار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). غذمه. (اقرب الموارد). ج، غذم. (اقرب الموارد) ، حادثه ای سخت. یقال: وقعوا فی غذمه من الارض، یعنی در حادثۀ سخت افتادند. (منتهی الارب). الواقعه المنکره. (اقرب الموارد)
سخت تیرگی. (منتهی الارب). غبره کدره. ج، غُذَم. (اقرب الموارد). الغذمه کالغثمه و هو اغذم اکدر اغبر. (تاج العروس) ، پاره ای از مال. ج، غُذَم. (اقرب الموارد). پاره ای از شتران. (منتهی الارب). در کتب لغت غذمه معنی به طور مطلق نیامده، صاحب اقرب الموارد ’القطعه من المال’ معنی کرده است. بنابراین چنین بنظر میرسد که صاحب منتهی الارب آن را به معنی اخص، یعنی مال به معنی چارپایان آورده است، شیر بسیار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). غَذَمَه. (اقرب الموارد). ج، غُذَم. (اقرب الموارد) ، حادثه ای سخت. یقال: وقعوا فی غذمه من الارض، یعنی در حادثۀ سخت افتادند. (منتهی الارب). الواقعه المنکره. (اقرب الموارد)
ابن عدی بن عبدمناف بن کنانه بن جمهمه بن عدی بن ربعه. این نام مصحف عنمه به عین مهمله است و صحیح عنمه است. رجوع به الاصابه ج 3 ص 200 شود ابن ثعلبه بن تیم الله. از اجداد عمرو بن عداء شاعر بود. (از منتهی الارب) (تاج العروس)
ابن عدی بن عبدمناف بن کنانه بن جمهمه بن عدی بن ربعه. این نام مصحف عنمه به عین مهمله است و صحیح عنمه است. رجوع به الاصابه ج 3 ص 200 شود ابن ثعلبه بن تیم الله. از اجداد عمرو بن عداء شاعر بود. (از منتهی الارب) (تاج العروس)