جدول جو
جدول جو

معنی غمیذر - جستجوی لغت در جدول جو

غمیذر(غَ مَ ذَ)
درهم آمیزنده سخن و کار خودرا، و بیخرد که هیچ نفهمد. (منتهی الارب) (آنندراج). آن که سخن و کار خود را بهم زند. المخلط فی کلامه و فعاله. (اقرب الموارد) ، مرد نازک تناورمنعم و پر از جوانی. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه ناعم (نرم و نازک) و فربه باشد، و گفته اند بمعنی فربه و نازپرورده است، یا بمعنی بسیار فربه، و یا جوانی که به غایت جوانی رسیده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ)
غمناک. آن که پیوسته غمگین باشد. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 179 ب)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ ذَ)
شتر شتاب رو، کودک شادمان و سبک و چست سیر و شتاب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غُ مَ رُصْ صَ)
جایی است میان ذات عرق و البستان، و پیش از غمیر در دو میلی آن قبر ابی رغال واقع است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
نبات خرد انبوه. (مهذب الاسماء). دانه بهمی ̍، گیاهی است، یا گیاه اندک سبز، یا گیاه سبز که زیر گیاه خشک برآمده باشد، یا گیاه در بن گیاه دیگر. ج، اغمراء، آب بسیار. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ ذَ)
بمعنی غذیره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غذیره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غمیر
تصویر غمیر
نو گیاه که در بن گیاه دیگر روییده، آب فراوان
فرهنگ لغت هوشیار