جدول جو
جدول جو

معنی غموس - جستجوی لغت در جدول جو

غموس
هر چیز دروغین، به ویژه سوگند
تصویری از غموس
تصویر غموس
فرهنگ فارسی عمید
غموس
کار سخت و دشوار، سوگند دروغ. فرو شدن غایب شدن، باب فرو رفتن
تصویری از غموس
تصویر غموس
فرهنگ لغت هوشیار
غموس
((غَ))
کار سخت و دشوار، سوگند دروغ
تصویری از غموس
تصویر غموس
فرهنگ فارسی معین
غموس
((غُ))
فرو شدن، غایب شدن، به آب فرو رفتن
تصویری از غموس
تصویر غموس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رموس
تصویر رموس
جمع رمس، گورها
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته چموش توسن در ستور، سرکش نافرمان مرد پارسی تازی گشته چموشی توسنی، جمع شمس، خور ها سرکش (اسب و استر و مانند آن) چموش توسن، جمع شمس خورشیدها آفتابها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غموض
تصویر غموض
ناپدید شدن، نامفهوم شدن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شموس
تصویر شموس
شمس ها، آفتابها، جمع واژۀ شمس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غموم
تصویر غموم
غم ها، حزن ها، اندوه ها، جمع واژۀ غم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عموس
تصویر عموس
کار بی سامان، شیر درشت اندام، نارواکار نادانکار ندانمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسوس
تصویر غسوس
خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غماس
تصویر غماس
اسفرود سنگ خوارک از مرغان، مرغ آب باز از مرغابیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمیس
تصویر غمیس
تاریکی شب، ظلمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غموم
تصویر غموم
جمع غم، اندوهان فرم ها جمع غم اندوه ها غمها
فرهنگ لغت هوشیار
هامون شدن زمین، باریک شدن سخن، پوشیدگی کار راز کار فند کار، پیچیدگی هامون شدن زمین پست و مغاک شدن، دور معنی و باریک شدن سخن، پوشیدگی علم و هنر مشکل هرفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غموص
تصویر غموص
کار گره خورده، سوگند دروغ، شباهنگ از ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمور
تصویر غمور
جمع غمر، کینه ها نادانان آب فراوان، جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمود
تصویر غمود
جمع غمد، نیام ها نیام های شمشیر خشک شدن چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لموس
تصویر لموس
پسر خوانده، ناپاک پرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شموس
تصویر شموس
((شُ))
سرکش، چموش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شموس
تصویر شموس
((شُ))
جمع شمس، خورشیدها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غموم
تصویر غموم
((غُ))
جمع غم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غموض
تصویر غموض
((غُ))
هامون شدن زمین، دور معنی و باریک شدن سخن، پوشیدگی علم و هنر، مشکل هر فن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شموس
تصویر شموس
چموش، سرکش
فرهنگ فارسی عمید
فرود ستاره، رنگ کردن دست برناک نهادن بر دست، فرو بردن کسی را در آب، فرو کردن باب فرو بردن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی خزه از میان لبان صفیری در آوردن (شبیه بصوت) برای نوازش کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمس
تصویر غمس
((غَ سْ))
کسی یا چیزی را در آب فرو کردن
فرهنگ فارسی معین
((مُ وْ))
دستگاه الکترونیکی کوچکی که به رایانه متصل شود و با حرکت دادن آن بتوان مکان نما را روی صفحه نمایش جا به جا کرد و با دکمه های آن به سیستم فرمان هایی داد، موشی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موس
تصویر موس
کپل، سرین، باسن، کون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یمین غموس
تصویر یمین غموس
سوگند دروغ
فرهنگ فارسی عمید