کار سخت. (دهار). کار سخت دشوار در سختی و شدت فروبرنده، ناقه که حملش نمایان نگردد تا وقت زادن، ناقه ای که در مغز استخوانش شک باشد که تباه و گداخته است یا سخت و محکم، شتر مادۀ باردار که دنب برندارد تا بار آن پیدا گردد، زخم گذاره. (منتهی الارب) (آنندراج). طعنۀ فراخ. (مهذب الاسماء) ، الیمین الغموس، سوگند دروغ که صاحب خود را در گناه فروبرد سپس آن در دوزخ. یا سوگند دروغ که صاحبش دیده و دانسته کذب کند و سوگند خورد تا مال غیر را تلف نماید. (منتهی الارب) (آنندراج). سوگندی به دروغ، و آن را یمین غموص به صاد نیز گویند. سوگندی که در این آیه از آن منع شده است: لایؤاخذکم اﷲ باللغو فی ایمانکم ولکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمان. (قرآن 89/5) : خاک بر سر دبیر حضرت را چون نداند همی یمین ز غموس. سنایی
کار سخت. (دهار). کار سخت دشوار در سختی و شدت فروبرنده، ناقه که حملش نمایان نگردد تا وقت زادن، ناقه ای که در مغز استخوانش شک باشد که تباه و گداخته است یا سخت و محکم، شتر مادۀ باردار که دنب برندارد تا بار آن پیدا گردد، زخم گذاره. (منتهی الارب) (آنندراج). طعنۀ فراخ. (مهذب الاسماء) ، الیمین الغموس، سوگند دروغ که صاحب خود را در گناه فروبرد سپس آن در دوزخ. یا سوگند دروغ که صاحبش دیده و دانسته کذب کند و سوگند خورد تا مال غیر را تلف نماید. (منتهی الارب) (آنندراج). سوگندی به دروغ، و آن را یمین غموص به صاد نیز گویند. سوگندی که در این آیه از آن منع شده است: لایؤاخذکم اﷲ باللغو فی ایمانکم ولکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمان. (قرآن 89/5) : خاک بر سر دبیر حضرت را چون نداند همی یمین ز غموس. سنایی
کاربی سروپای و دشوار که اصلاح آن ممکن نباشد. (منتهی الارب). کاری که انجام شدنی نباشد و بر اصلاح آن راهی یافت نشود. (از اقرب الموارد) ، شیر بیشۀ درشت اندام. (منتهی الارب). اسد شدید. (از اقرب الموارد) ، آنکه در کاری نادان وار بی باکانه درآید و بیراه رود. (منتهی الارب). آنکه مانند اشخاص جاهل و نادان کارها را از راه طبیعی خود منحرف سازد. (از اقرب الموارد). ج، عمس، عمس. (ناظم الاطباء)
کاربی سروپای و دشوار که اصلاح آن ممکن نباشد. (منتهی الارب). کاری که انجام شدنی نباشد و بر اصلاح آن راهی یافت نشود. (از اقرب الموارد) ، شیر بیشۀ درشت اندام. (منتهی الارب). اسد شدید. (از اقرب الموارد) ، آنکه در کاری نادان وار بی باکانه درآید و بیراه رود. (منتهی الارب). آنکه مانند اشخاص جاهل و نادان کارها را از راه طبیعی خود منحرف سازد. (از اقرب الموارد). ج، عُمس، عُمُس. (ناظم الاطباء)
پارسی تازی گشته چموش توسن در ستور، سرکش نافرمان مرد پارسی تازی گشته چموشی توسنی، جمع شمس، خور ها سرکش (اسب و استر و مانند آن) چموش توسن، جمع شمس خورشیدها آفتابها
پارسی تازی گشته چموش توسن در ستور، سرکش نافرمان مرد پارسی تازی گشته چموشی توسنی، جمع شمس، خور ها سرکش (اسب و استر و مانند آن) چموش توسن، جمع شمس خورشیدها آفتابها
هامون شدن زمین، باریک شدن سخن، پوشیدگی کار راز کار فند کار، پیچیدگی هامون شدن زمین پست و مغاک شدن، دور معنی و باریک شدن سخن، پوشیدگی علم و هنر مشکل هرفن
هامون شدن زمین، باریک شدن سخن، پوشیدگی کار راز کار فند کار، پیچیدگی هامون شدن زمین پست و مغاک شدن، دور معنی و باریک شدن سخن، پوشیدگی علم و هنر مشکل هرفن