جدول جو
جدول جو

معنی غمالا - جستجوی لغت در جدول جو

غمالا
جنگ و خصومت باشد در زناشویی بزبان ماوراءالنهر. (تحفه الاحباب اوبهی) (از فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ لِ)
بمعنی غملج است. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به غملج شود
لغت نامه دهخدا
جنگ و خصومت به زبان ماوراءالنهر. (یادداشت مرحوم دهخدا از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ابن ملامحمد حسین فسایی. گاهی شعر می سراید. از اوست:
سر بلندی، خاکساری با هنرور کردن است
آبرو را حفظ کردن سنگ گوهر کردن است
با قد خم گشته بی طاعت کشیدن آه سرد
تکیه بر پشت کمان و تیر بی پر کردن است
جان خودسازم فدای مصرع صایب کمال
جان نثار یار کردن خاک را زر کردن است.
(تذکرۀ نصرآبادی ص 202)
لغت نامه دهخدا
لغتاً به معنی جزای خدایی است. او حاخامی از حاخامهای یهود و یکی از اجزای سنهدریم و نبیرۀ هلیل (حاخام مشهور) است. وی مدت 32 سال رئیس مجلس بود. رجوع به قاموس کتاب مقدس ص 638 شود
لغت نامه دهخدا
سرانجام به فرجام سرانجام عاقبت بالمال در نتیجه: با وجود شرایط مشکل باید کاری کرد که مالاوضع نسبه آبرومندی پیش بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغمالانف
تصویر رغمالانف
به ناخواه
فرهنگ لغت هوشیار
سرانجام، عاقبت، بالمال، بالنتیجه، درنتیجه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ماهیگیر
فرهنگ گویش مازندرانی