جدول جو
جدول جو

معنی غلنجی - جستجوی لغت در جدول جو

غلنجی
رنگی آمیخته از قرمز جگری، قهوه ای و خاکستری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ لَ)
قسمی فیروزه. (نخبه الدهر). وآن از سنجاقی پست تر است. (از یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
منسوب به خلنج که نوعی از چوب است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
ابن قچقار. یکی از امرای سلطان برکیارق که از طرف همین پادشاه بخوارزمشاهی تعیین شد ولی بقتل رسیدو قطب الدین محمد بن انوشتکین (490 هجری قمری) خوارزمشاه گردید. این نام در جهانگشای جوینی (چ لیدن ج 2 ص 3) بهمین صورت مذکور یعنی به لام آمده است لیکن ابن اثیراکنجی ضبط کرده است و همین ضبط صحیح بنظر میرسد. رجوع به ’اکنجی’ و جهانگشای جوینی ج 2 ص 3 و حاشیۀ همان صفحه و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 317 (حاشیه) و کامل ابن اثیر ج 10 ص 110 (حوادث سنۀ 490 هجری قمری) شود
لغت نامه دهخدا
ملقب به معین الدین قاضی القضاه در اوایل ایام غازان خان، مؤلف تاریخ گزیده آرد: امرای بالتو و سولاهش و کرداری و اقبال بروم در سنۀ ثمان و تسعین مخالف غازان خان شدند امرای چوپان و سوتای به حکم فرمان برفتند و ایشان را قهر کردند، مولانا رکن الدین صائن قاضی سمنان و سید قطب الدین شیرازی و خواجه معین الدین غانجی که قاضی القضاه و الغبتکچی مستوفی ممالک بودند مخالفت وزراء کردند و خواستند که در ملک خلل افتد، غازان خان ایشان را در سنۀ سبع مائه به یاسا رسانید، (تاریخ گزیده ص 594)
لغت نامه دهخدا
(مِ لَ)
منسوب به ملنجه. (از انساب سمعانی). رجوع به مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
(غَ)
مغاکی در دامن کوه. (آنندراج). بمعنی غفچی که مغاک در دامن کوه است. (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 186 ب). ظاهراً مصحف غفچی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از غفنجی
تصویر غفنجی
عمق ژرفا گودی
فرهنگ لغت هوشیار