جدول جو
جدول جو

معنی غطفانی - جستجوی لغت در جدول جو

غطفانی(غَ نی ی)
منسوب به غطفان که قبیله ای است. (از انساب سمعانی ورق 410ب). رجوع به غطفان شود
لغت نامه دهخدا
غطفانی(غَ)
علی بن عبیدالله غطفانی کوفی. وی از ثابت بن عبید و بشار بن نمیر روایت کرده و ثوری و ابوعوانه از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی ورق 410ب)
عبید بن الطفیل عبسی غطفانی. او از اهل کوفه بود. از ربیع بن خراش روایت کرد، و کوفیان از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی ورق 410ب)
عیینه بن عبدالرحمن بن حوش غطفانی بصری. وی از پدرش روایت کرد. و شبعه و وکیع از او روایت دارند. (از انساب سمعانی ورق 410ب)
عثمان بن عثمان غطفانی قرشی، مکنی به ابوعمرو. وی از اهل بصره بود و از علی بن زید بن جدعان روایت کرد، و احمد بن حنبل و اهل عراق از وی روایت دارند. رجوع به ابوعمرو شود. (از انساب سمعانی ورق 410ب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَطَ)
تابعی است. او از ابن عباس روایت کرد و اهل شام از وی روایت دارند. در زمان ولایت مروان درگذشت و به قول ابن حبان از ثقات بود. (از تاج العروس). تابعی واژه ای است که ریشه در تبعیت و پیروی دارد. در اسلام، تابعی به کسی اطلاق می شود که از صحابه پیامبر پیروی کرده است، نه اینکه صرفاً مسلمان باشد. این افراد در حفظ سنت و گسترش معارف دینی سهم عمده ای داشته اند و بسیاری از آنان به عنوان فقیه، محدث و مفسر شناخته می شوند.
لغت نامه دهخدا
(غَ طَ)
ابن قیس بن عیلان. از عدنانیه و جدّی جاهلی است. پسران او قبایلی را به وجود آورده اند. منازل ایشان پشت وادی القری و دو کوه طی ٔ است و درفتوحات اسلامی پراکنده شدند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760). رجوع به فهرست العقد الفرید و عیون الاخبار شود
لغت نامه دهخدا
(غَ طَ)
بنی غطفان، فرزندان غطفانند که قبایلی را به وجود آورده اند. رجوع به غطفان بن قیس و فهرست تاریخ گزیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غلطانی
تصویر غلطانی
غلتان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطرانی
تصویر قطرانی
کترانی گونه ای درم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فعفانی
تصویر فعفانی
بد دل مرد، شبان، گوشتفروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیسانی
تصویر غیسانی
پارسی تازی گشته کاشانی کاشی خوبروی خوش اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیطانی
تصویر غیطانی
باغدار بوستاندار
فرهنگ لغت هوشیار
خشمیک منسوب به غضب. یا قوت (قوه) غضبانی. قوه غضبیه مقابل (قوه) شهوانی: و بایهام قوتهای غضبانی و شهوانی را برانگیزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلتانی
تصویر غلتانی
غلتان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
نام دارویی که به دستور غازان خان ساخته شده منسوب به غازان. یا تریاق غازانی. معجونی مرکب که به دستور غازان خان ساخته شده و آن عبارت بود از 24 داروی مفرد که هر یک علی حده تریاق مطلق بود به علاوه تریاق فاروق و آن به غایت نافع آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطشانی
تصویر عطشانی
تشنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغیانی
تصویر طغیانی
سرکش نافرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطفاری
تصویر اطفاری
لوس ننر شخصی که اطواردر میاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
Stormy, Tempestuous, Tempestuously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
orageux, tempétueux, de manière orageuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
badai, bergelora, secara buruk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
dhoruba, kwa dhoruba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
fırtınalı, fırtınalı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
嵐の , 嵐のような , 嵐のように
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
风暴的 , 暴风雨的 , 暴风雨地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
סוער
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
폭풍의 , 폭풍우의 , 폭풍처럼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
штормовой , бурный , бурно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
तूफ़ानी , तूफानी , तूफानी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
stormachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
tormentoso, tempestuoso, tempestuosamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
tempestoso, tempestuosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
tempestuoso, tempestosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
burzowy, burzliwy, burzowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
штормовий , буремний , бурно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
stürmisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طوفانی
تصویر طوفانی
พายุ , อย่างพายุ
دیکشنری فارسی به تایلندی