پرده. پوشش. رجوع به غطاء شود: دلیل مایۀ ناز و نواز گشت دلش غطای عالم ذل و نیاز گشت عطاش. سنائی. چون وحش پای بند سپهر و زمین مباش منگر وطای ازرق و مگزین غطای خاک. خاقانی. اندرو گفتار لو کشف الغطاست مدح و اوصاف علی المرتضی است. عطار. و مقصد رشاد را مفقود یابد، و غطای غفلت دل وبصیرت او را پوشیده کند. (جهانگشای جوینی). چند گویی چون غطا برداشتند که نبوده آنچه می پنداشتند. مولوی (مثنوی). که سببها نیست حاجت مرمرا آن سبب بهر حجابست و غطا. مولوی (مثنوی)
پرده. پوشش. رجوع به غطاء شود: دلیل مایۀ ناز و نواز گشت دلش غطای عالم ذل و نیاز گشت عطاش. سنائی. چون وحش پای بند سپهر و زمین مباش منگر وطای ازرق و مگزین غطای خاک. خاقانی. اندرو گفتار لو کشف الغطاست مدح و اوصاف علی المرتضی است. عطار. و مقصد رشاد را مفقود یابد، و غطای غفلت دل وبصیرت او را پوشیده کند. (جهانگشای جوینی). چند گویی چون غطا برداشتند که نبوده آنچه می پنداشتند. مولوی (مثنوی). که سببها نیست حاجت مرمرا آن سبب بهر حجابست و غطا. مولوی (مثنوی)
پوشش. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی) (مهذب الاسماء). پرده و پوشش. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، سر دیگ و آن تنور و جز آن. (مهذب الاسماء). نهنبن. (دهار). سرپوش دیگ و سرپوش تنور و طبق
پوشش. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی) (مهذب الاسماء). پرده و پوشش. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، سر دیگ و آن تنور و جز آن. (مهذب الاسماء). نهنبن. (دهار). سرپوش دیگ و سرپوش تنور و طبق
افندی، قندلفت. مدیر مدرسه امیریکیه در بلمند. وی کتاب ’امتیازات الجماعات المسیحیه فی مملکه العثمانیه’ را که تألیف ستافروس فوتیراس نویسندۀ روزنامۀ نیولوغوس یونانی در قسطنطنیه است به عربی ترجمه کرده و در طرابلس شام به سال 1912 میلادی به چاپ رسانده است. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1418)
افندی، قندلفت. مدیر مدرسه امیریکیه در بلمند. وی کتاب ’امتیازات الجماعات المسیحیه فی مملکه العثمانیه’ را که تألیف ستافروس فوتیراس نویسندۀ روزنامۀ نیولوغوس یونانی در قسطنطنیه است به عربی ترجمه کرده و در طرابلس شام به سال 1912 میلادی به چاپ رسانده است. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1418)
جایی است. کمیت بن ثعلبه جد کمیت بن معروف گوید: فمن مبلغ علیا معد وطیئاً و کنده من اصغی لها و تسمعا یمانیهم من حل بحران منهم و من حل اکناف الغطاط فلعلعا الم یأتهم ان الفزاری قد ابی وان ظلموه أن یذل و یضرعا. و بقول نصر، جایی در بلاد بکر است. (از معجم البلدان)
جایی است. کمیت بن ثعلبه جد کمیت بن معروف گوید: فمن مبلغ علیا معد وطیئاً و کنده من اصغی لها و تسمعا یمانیهم من حل بحران منهم و من حل اکناف الغطاط فلعلعا الم یأتهم ان الفزاری قد ابی وان ظلموه أن یذل و یضرعا. و بقول نصر، جایی در بلاد بکر است. (از معجم البلدان)
اول پگاه، یا پس ماندۀ سیاهی شب. (منتهی الارب). اول صبح یا بقیه ای از تاریکی شب. (از اقرب الموارد). بام. (مهذب الاسماء) ، تاریکی سحر، سحر. غطاط به فتح اول نیز به همین معنی آمده است. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
اول پگاه، یا پس ماندۀ سیاهی شب. (منتهی الارب). اول صبح یا بقیه ای از تاریکی شب. (از اقرب الموارد). بام. (مهذب الاسماء) ، تاریکی سحر، سَحَر. غطاط به فتح اول نیز به همین معنی آمده است. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
مرغ سنگخوار، یا نوعی از آن که پشت و شکمش تیره رنگ و شکم بازویش سیاه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). نوعی از سنگخوار. (صراح). قطا، و گفته اند نوعی از آن است که دارای پشت و شکم و بدن خاکستری رنگ است و اندرون بالهای آن سیاه و پاهای آن دراز و گردنش لطیف است. یکی آن غطاطه. (از اقرب الموارد) ، سحر. غطاط. رجوع به غطاط شود
مرغ سنگخوار، یا نوعی از آن که پشت و شکمش تیره رنگ و شکم بازویش سیاه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). نوعی از سنگخوار. (صراح). قطا، و گفته اند نوعی از آن است که دارای پشت و شکم و بدن خاکستری رنگ است و اندرون بالهای آن سیاه و پاهای آن دراز و گردنش لطیف است. یکی آن غطاطه. (از اقرب الموارد) ، سَحَر. غُطاط. رجوع به غُطاط شود
به معنی مغاطّه. (منتهی الارب). در فرهنگهای تاج العروس و اقرب الموارد و قطر المحیط و شرح قاموس به فارسی و المنجد غطاط مصدر باب مفاعله و همچنین مغاطّه نیامده و ظاهراً غط از باب مذکور استعمال نشده است
به معنی مُغاطَّه. (منتهی الارب). در فرهنگهای تاج العروس و اقرب الموارد و قطر المحیط و شرح قاموس به فارسی و المنجد غطاط مصدر باب مفاعله و همچنین مُغاطَّه نیامده و ظاهراً غط از باب مذکور استعمال نشده است