- غضروف
- نوعی بافت قابل انعطاف، متراکم و شفاف که در قسمت هایی از بدن مانند بینی و گوش وجود دارد، کر کرانک، کرکرک، چرند و
معنی غضروف - جستجوی لغت در جدول جو
- غضروف
- استخوان نرم وسست که قابل جویدن است
- غضروف ((غُ رُ))
- استخوان نرم و سست مثل استخوان بینی و گوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به غضروف
کرکرانک کرکرانک خوردنی چون نرمه بینی نرمه گوش و سر استخوان پهلو
چاه پر آب، دول کلان دول آب بردار
باله کرجنیان ماهیان باله کرجنی
دنباله خنجری کرجن خنجری (خنجر پارسی است در تازی نیز خنجر گویند)