معنی غشنیک - جستجوی لغت در جدول جو
غشنیک
زاغ
ادامه...
زاغ
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اشنیک
(اَ)
در تداول استرآباد، سنجاب. (شلیمر). موشک پران (استرآباد). رسک (قریۀ درکه)
ادامه...
در تداول استرآباد، سنجاب. (شلیمر). موشک پران (استرآباد). رُسْک (قریۀ درکه)
لغت نامه دهخدا
غشینک
(؟ نَ)
به لهجۀ طبری: کشکرک (به معنی کشک و عکه که پرندۀ سیاهی است)
ادامه...
به لهجۀ طبری: کشکرک (به معنی کشک و عکه که پرندۀ سیاهی است)
لغت نامه دهخدا
اشنیک
سخریه، بی بند و بار، کسی که یک جا بند نشود، موش درختی، سنجاب، آدم بدقیافه
ادامه...
سخریه، بی بند و بار، کسی که یک جا بند نشود، موش درختی، سنجاب، آدم بدقیافه
فرهنگ گویش مازندرانی
قشنیک
زاغ
ادامه...
زاغ
فرهنگ گویش مازندرانی
غشنیک کلاج
کلاغ زاغی
ادامه...
کلاغ زاغی
فرهنگ گویش مازندرانی