جدول جو
جدول جو

معنی غسیات - جستجوی لغت در جدول جو

غسیات
(غَ سَ)
جمع واژۀ غساه. (منتهی الارب). جمع غساه، غسیات است یا درست آن غسوات. (از قطر المحیط). رجوع به غساه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غایات
تصویر غایات
غایت ها، نهایت ها و پایان چیزها، آخرین درجه ها، مقصودها، مقصدها، پایان ها، جمع واژۀ غایت
فرهنگ فارسی عمید
(قَ سی یا)
جمع واژۀ قسی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قسی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(نُ سَیْ یا)
جمع واژۀ نسیّه. رجوع به نسیّه شود
لغت نامه دهخدا
(غَ بَ)
جمع واژۀ غبیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ دی یا)
غدایا. جمع واژۀ غدیّه. (اقرب الموارد) :
الا لیت حظی من زیاره امیه
غدیات قیظ او عشیات اشتیه.
گفته اند گویندۀ این شعر مشتاق زیارت مادر خود بوده و خواسته است که خداوند این زیارت را در یکی از روزهای تابستان یا شبهای زمستان که دراز هستند نصیب وی کند تا دیدار وی کاملتر شود. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ غایت، غایتها، پایانها، نهایتها:
دین پاکیزه و مردانگی و طبع جواد
وین سه چیز از تو رسیده ست به غایات کمال،
فرخی،
و مدرسان سور و آیات و واقفان فصول و غایات ... (ترجمه محاسن اصفهان ص 119)،
زآسمان فتح و عرش دولت و معراج جاه
دایماً در شأن او آیات غایات آمده،
(از ترجمه محاسن اصفهان ص 6)،
و بمنزلۀ مثال این جمله استعمال شود: خذ الغایات و اترک المبادی، یعنی مقدمات را بگذار و نتایج را بگیر، الوف الوف (در مراتب شانزده گانه عدد نزد فیثاغوریین)، (از رسائل اخوان الصفا)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
رجوع به غیسان شود
لغت نامه دهخدا
(غَ شَ)
جمع واژۀ غشیه. رجوع به غشیه شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ آسیه
لغت نامه دهخدا
(حِسْ سی یا)
جمع واژۀ حسّی
لغت نامه دهخدا
جمع حسیه، الف - قضایایی که عقل بمجرد تصور دو طرف آن حکم بدان کند از روی جزم و یقین بواسطه حس ظاهر یا حس باطن که آنها را محسوسات و مشاهدات نامند و از مقدمات یقینه ضروریه باشند. ب - محسوسات بمعنی مشاهدات حسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسقیات
تصویر غسقیات
از ریشه پارسی غسک ها بید ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایات
تصویر غایات
پایانها، نهایتها، جمع غایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیات
تصویر سیات
بدی ها گناهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسات
تصویر غسات
غوزه خرما خرمای نارسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایات
تصویر غایات
جمع غایت. پایان، نهایت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غسات
تصویر غسات
((غَ))
غوزه خرما، خرمای نارسیده
فرهنگ فارسی معین