ملوک غسان یا غسانیان. رجوع به غسان و غسانیان و آل جفنه شود. کلمه غساسنه ظاهراً جمع غسان و غسانیه است و در فرهنگهای عربی تنها غسان یا غسانیه ذکر شده و غساسنه نیامده است
ملوک غسان یا غسانیان. رجوع به غسان و غسانیان و آل جفنه شود. کلمه غساسنه ظاهراً جمع غسان و غسانیه است و در فرهنگهای عربی تنها غسان یا غسانیه ذکر شده و غساسنه نیامده است
زنی ادیبه از ادبای مشهور اندلس بود و چون از مملکت بجانه بود به غسانیه بجانیه معروف است. از اشعار اوست: عهدتم و العیش فی ظل وصلهم انیق و روض الوصل اخضر فینان لیالی سعد لایخاف علی الهوی عتاب و لایخشی علی الوصل هجران. (از قاموس الاعلام ترکی)
زنی ادیبه از ادبای مشهور اندلس بود و چون از مملکت بجانه بود به غسانیه بجانیه معروف است. از اشعار اوست: عهدتم و العیش فی ظل وصلهم انیق و روض الوصل اخضر فینان لیالی سعد لایخاف علی الهوی عتاب و لایخشی علی الوصل هجران. (از قاموس الاعلام ترکی)
مساحنه. ملاقات کردن با کسی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نیکو کردن معاشرت و مخالطت با کسی. (اقرب الموارد). حسن المعاشره و المخالطه. (تاج المصادر بیهقی) ، نیکو دیدن هیئت مال را و نیکو یافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
مساحنه. ملاقات کردن با کسی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، نیکو کردن معاشرت و مخالطت با کسی. (اقرب الموارد). حسن المعاشره و المخالطه. (تاج المصادر بیهقی) ، نیکو دیدن هیئت مال را و نیکو یافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)