جدول جو
جدول جو

معنی غریفه - جستجوی لغت در جدول جو

غریفه
(غِرْ یَ فَ)
موضعی است. (منتهی الارب). جائی است. عدی بن رقاع گوید:
یا من رأی برقاً ارقت لضوئه
امسی تلالا فی حوارکه العلی
لما تلجلج بالبیاض عماؤه
حول الغریفه کاد یثوی او ثوی.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
غریفه
(غُ رَ فَ)
مصغر غرفه است. (از معجم البلدان). رجوع به غرفه شود
لغت نامه دهخدا
غریفه
(غَ فَ)
درختان بسیار درهم پیچیده از هر جنسی، نعل. یا نعل کهنه. (منتهی الارب) (آنندراج). کفش. (ناظم الاطباء) ، دوال پاره که از قبضۀ شمشیر آویزان باشد به قدر یک وجب مزین به زر و گوهر. (منتهی الارب) (آنندراج). پوستی است از چرم به اندازۀ یک شبر که از غلاف شمشیر آویخته و جنبان است و سوراخ کرده و آراسته به زیور می باشد. (از شرح قاموس). جلده من ادم نحو شبر فارغه مرتبه فی اسفل قراب السیف تذبذب و تکون مفرضه مزینه. (تاج العروس) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
غریفه
درختستان، دولپاره، نال (نعل تازی گشته) سماهن، کفش پاره
تصویری از غریفه
تصویر غریفه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شریفه
تصویر شریفه
(دخترانه)
مؤنث شریف، ارزشمند، عالی، سید، ارجمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ظریفه
تصویر ظریفه
(دخترانه)
نکته سنج، نکته دان، مؤنث ظریف، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غریبه
تصویر غریبه
ناآشنا، بیگانه، غریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریفج
تصویر غریفج
غریژنگ، لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود، لش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
ویژگی، توانایی یا قابلیت وراثتی، طبیعت، سرشت، حسی که به طور مبهم به شخص آگاهی می دهد، میل جنسی مثلاً غریزۀ جنسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریفه
تصویر شریفه
مؤنث واژۀ شریف، صاحب شرف، دارای شرف، شرافتمند، بزرگوار، بلندقدر، برای مثال از هیئت شریفۀ نسوان دی که باد / بر هیئت آفرین و بر این هیئت آفرین (ایرج میرزا - ۱۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظریفه
تصویر ظریفه
ظریف، نکته سنج، خوش طبع، شیرین گفتار، لطیفه گو، زیبا، خوشگل، خوش هیکل، دارای ظرافت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریبه
تصویر غریبه
زن دور از وطن، مقابل آشنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریده
تصویر غریده
بغرش آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریره
تصویر غریره
مونث غریر بنگرید به غریر گور کن از جانوران مونث غریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
قریحه، سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریسه
تصویر غریسه
کویک نورسته، نهال نو نشانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرافه
تصویر غرافه
مشتی آب
فرهنگ لغت هوشیار
گل و لای سیاه غریژنگ، کوه پاره نرمی که کودکان و جوانان بر روی آن لغزند و یکدیگر را از بالا گرفته بزیر کشند زحلوفه لخشک
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ظریف جمع ظرایف (ظرائف) و ظریفات. مونث ظریف بنگرید به ظریف و درمک
فرهنگ لغت هوشیار
مونث طریف تازه و نو، شگفت، سخن نغز مونث طریف تازه و نو، نادر و غریب، سخن نغز نیکو، جمع طرائف (طرایف)، گیاه که سپید یا انبوه و تمام گوالیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صریفه
تصویر صریفه
لواش لباش گونه نان نازک، شاخه خشک کویک (نخل)، زمین نادرویده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریفه
تصویر شریفه
مونث شریف سایه دست مونث شریف، جمع شرائف شریفات: مراسله شریفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
((غَ زِ))
سرشت، ذات
غریزه جنسی: غریزه اطفاء شهوت که سبب تولید نسل و بقاع نوع است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریبه
تصویر غریبه
بیگانه، اجنبی، ناآشنا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریبه
تصویر غریبه
((غَ بِ))
مؤنث غریب، زن دور از وطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
Instinct
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instinct
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
инстинкт
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
Instinkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
інстинкт
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instynkt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instinto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instinto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
istinto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غریزه
تصویر غریزه
instinct
دیکشنری فارسی به هلندی