غذا، آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش، برای مثال تا غذی گردی بیامیزی به جان / بهر خواری نیست این امتحان (مولوی - ۴۹۷)
غذا، آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش، برای مِثال تا غذی گردی بیامیزی به جان / بهر خواری نیست این امتحان (مولوی - ۴۹۷)
امالۀ غذا. (غیاث اللغات) (آنندراج به نقل از شرح خاقانی). ممال غذاء: زاید از اهتمام او گردون در عروق صلاح خون غذی. ابوالفرج رونی. مرد عاقل که بر ره داد است غذی او زباده و باد است. سنائی. به دولت تو که جان را ز بهر اوست حیات به نعمت تو که تن را ز بهر اوست غذی. ادیب صابر. امروز غذای تو دهند از جگر خاک فردا غذی خاک دهند از جگر تو. خاقانی. قوت روان خسروان شمۀ خاک درگهش چون غذی ملائکه باد ثنای ایزدی. خاقانی. غذی از جگر پذیرد همه عضوها ولیکن غذی از دهان به یک ره به سوی جگر نیاید. خاقانی. تا غذی گردی بیامیزی به جان بهر خواری نیستت این امتحان. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر سوم ص 237). شو غذی و قوت و اندیشها شیر بودی شیر شو در بیشها. مولوی (مثنوی دفتر سوم ص 238)
امالۀ غذا. (غیاث اللغات) (آنندراج به نقل از شرح خاقانی). ممال غذاء: زاید از اهتمام او گردون در عروق صلاح خون غذی. ابوالفرج رونی. مرد عاقل که بر ره داد است غذی او زباده و باد است. سنائی. به دولت تو که جان را ز بهر اوست حیات به نعمت تو که تن را ز بهر اوست غذی. ادیب صابر. امروز غذای تو دهند از جگر خاک فردا غذی خاک دهند از جگر تو. خاقانی. قوت روان خسروان شمۀ خاک درگهش چون غذی ملائکه باد ثنای ایزدی. خاقانی. غذی از جگر پذیرد همه عضوها ولیکن غذی از دهان به یک ره به سوی جگر نیاید. خاقانی. تا غذی گردی بیامیزی به جان بهر خواری نیستت این امتحان. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر سوم ص 237). شو غذی و قوت و اندیشها شیر بودی شیر شو در بیشها. مولوی (مثنوی دفتر سوم ص 238)