جدول جو
جدول جو

معنی غدفان - جستجوی لغت در جدول جو

غدفان
(غِ)
جمع واژۀ غداف، به معانی زاغ سیاه (غراب القیظ) و کرکس پرناک. (از اقرب الموارد). رجوع به غداف شود
لغت نامه دهخدا
غدفان
جمع غداف، زاغان
تصویری از غدفان
تصویر غدفان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِفْ فا)
غفان الشی ٔ، وقت آن چیز. یقال: جاء علی غفانه، ای حینه و ابّانه، یا درست آن به مهمله است چنانکه گذشت. (از منتهی الارب). رجوع به عفان شود
لغت نامه دهخدا
(غَ وَ)
قریه ای است از قراء نسف در ماوراءالنهر و گویند از قراء بخاراست. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
شاخ که بر آن جامه آویزند. (منتهی الارب) (آنندراج). شاخه ای که جامه بر آن آویزند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غِ دَ)
تمام اندام. لغتی است در غدفل. (منتهی الارب). رجوع به غدفل شود
لغت نامه دهخدا
(دَفْ فا)
چوب و تختۀکشتی. ج، دفافین. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
رکیه دفان، چاه انباشته. (منتهی الارب). چاهی که قسمتی از آن مدفون شده باشد. (از اقرب الموارد). ج، دفن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
- ماء دفان، آب انباشته و مدفون. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ غَ ثَ)
شتاب گردانیدن دابه هر دو دست خود را به رفتار. (ازمنتهی الارب) (آنندراج) ندف. رجوع به ندف شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
دو کوه اند با هم ملصق میان ما و یأجوج و مأجوج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ دُ)
دو کرانۀ راه در کوه یا دو کرانۀ رود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
به صیغۀ تثنیه، روز و شب، دو ملاح که در آخر کشتی باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غَ طَ)
بنی غطفان، فرزندان غطفانند که قبایلی را به وجود آورده اند. رجوع به غطفان بن قیس و فهرست تاریخ گزیده شود
لغت نامه دهخدا
(غَ طَ)
ابن قیس بن عیلان. از عدنانیه و جدّی جاهلی است. پسران او قبایلی را به وجود آورده اند. منازل ایشان پشت وادی القری و دو کوه طی ٔ است و درفتوحات اسلامی پراکنده شدند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760). رجوع به فهرست العقد الفرید و عیون الاخبار شود
لغت نامه دهخدا
(غَطَ)
تابعی است. او از ابن عباس روایت کرد و اهل شام از وی روایت دارند. در زمان ولایت مروان درگذشت و به قول ابن حبان از ثقات بود. (از تاج العروس). تابعی واژه ای است که ریشه در تبعیت و پیروی دارد. در اسلام، تابعی به کسی اطلاق می شود که از صحابه پیامبر پیروی کرده است، نه اینکه صرفاً مسلمان باشد. این افراد در حفظ سنت و گسترش معارف دینی سهم عمده ای داشته اند و بسیاری از آنان به عنوان فقیه، محدث و مفسر شناخته می شوند.
لغت نامه دهخدا
(دَ حَ)
بی وفائی کردن: غدره و به غدراً و غدراناً. (منتهی الارب) (آنندراج). غدر. نقض عهد و خیانت. (از اقرب الموارد). رجوع به غدر شود
لغت نامه دهخدا
(غُ)
جمع واژۀ غدیر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نیز جمع واژۀ غدیره، به معنی پاره ای از گیاه، و در صورتی که غدیره به معانی دیگر غیر از معنی مذکور باشد جمع آن غدائر و جز آن آورده شود. (از اقرب الموارد). رجوع به غدیره شود
لغت نامه دهخدا
(غَدْ)
چاشت خوار. (منتهی الارب) : الغدیان، المتغدی، یقال: رجل غدیان و امراءه غدیا، ای متغدّ و متغدّیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
ناویدن درخت از چپ و راست. (منتهی الارب). تمایل و خمیدن درخت به چپ و راست با شاخه های خود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ / غَیْ یَ)
راه رفتن به تکبر و تبختر و نشاط. المرح فی السیر. (ازاقرب الموارد). صاحب منتهی الارب غیفان را بمعنی درخت و چوب آتش زنه آورده است و فیروزآبادی در قاموس گوید غیفان، مرخ (درخت آتش زنه) است، ولی صاحب تاج العروس بر آن است که در کلمه مرخ تصحیف روی داده و صحیح آن ’مرح’ است، یعنی مرح فی السیر (تبختر در راه رفتن) ، و لسان العرب نیز همین معنی را تأیید میکند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ دفین
لغت نامه دهخدا
(غُ فَ)
موضعی است. (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(فَ گُ)
پوشیده و پنهان کردن چیزی را.
لغت نامه دهخدا
تصویری از غدیان
تصویر غدیان
چاشت خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادفان
تصویر ادفان
جمع دفین، پنهان کرده ها زیر خاکی ها چاه انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردفان
تصویر ردفان
روز و شب، دو ملوان که در پایانه کشتی باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفان
تصویر دفان
چاه انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدران
تصویر غدران
پیمان شکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفان
تصویر غفان
گاه هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدان
تصویر غدان
چوب رختی
فرهنگ لغت هوشیار