جدول جو
جدول جو

معنی غدرک - جستجوی لغت در جدول جو

غدرک
(غَ رَ)
غدر. جیبۀ جامۀ روز جنگ، در مؤید الفضلا به جای حرف ثالث الف نوشته اند، الله اعلم. (برهان) (آنندراج). نوعی است از اسلحۀ هند که آن راکدر خوانند، یعنی جیبۀ جامه. (فرهنگ رشیدی) ، یکی از سلاحهای اهل هند که آن را جمدر و کتارنیز خوانند. (برهان) (آنندراج). رجوع به غدر شود
لغت نامه دهخدا
غدرک
((غَ رَ))
جامه روز جنگ
تصویری از غدرک
تصویر غدرک
فرهنگ فارسی معین
غدرک
مأخوذ از «کتاره» هندی، سلاحی شبیه به شمشیر اما پهن و راست، پیکان پهن، پیکان نیزه، غداره، غدرک
تصویری از غدرک
تصویر غدرک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدرک
تصویر مدرک
سند یا نوشته ای که دلیل چیزی است مثلاً مدرک تحصیلی
آنچه وجود چیزی را تایید می کند مثلاً مدرک جرم
ادراک شدنی، قابل درک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
کسی که چیزی را درک می کند، دریابنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غدرا
تصویر غدرا
تاریکی، شب تاریک
فرهنگ فارسی عمید
پیکان پهن بزرگ و شکاری و آن را به شکل بیل سازند، حربه ای شبیه شمشیر که پهن و سنگین است، پیکان نیزه، دبه برنجین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غورک
تصویر غورک
هیزک فخشک
فرهنگ لغت هوشیار
ادارک شده، دریافته سند، دلیل، حجت درک کننده، دراک دریابنده، رسنده اندر یافته مدرک آن است که مراو را اندریابند (ناصر خسرو جامع الحکمتین) سهش (حس)، سهشگاه (زمان ادراک)، تزده (سند) گواهینامه محل ادراک حس، زمان ادراک، ماخذ و دلیل چیزی سند جمع مدارک. آنچه بوسیله حواس باطنی ادراک شود ادراک شده: مدرک آنست که مراو را اندریابند... یا مدرک بالذات. آنچه بالذات دریافته شود و آن صور حاضر در عقل است. یا مدرک بالعرض. علم حصولی است که مدرک با لعرض است و بواسطه صوری که از اشیا نزد عقل موجود است ایجاد شود. ادراک کننده دریابنده، خدای تعالی که دریابنده همه امور است (از صفات ثبوتی) : پروردگار قادر عالم حی مدرک سمیع بصیر مرید متکلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غدره
تصویر غدره
((غَ رِ))
مأخوذ از «کتاره» هندی، سلاحی شبیه به شمشیر اما پهن و راست، پیکان پهن، پیکان نیزه، غداره، غدرک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
((مُ رِ))
دریابنده، درک کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
((مَ رَ))
دلیل، سند، مأخذ، جمع مدارک
مدرک تحصیلی: نوشته ای رسمی که نشان می دهد شخصی دوره تحصیلی معینی را گذرانده است
مدرک تخصصی: نوشته ای که نشان می دهد شخصی تخصص در یک رشته عم لی یا فنی را گذارنده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
دستک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
درجةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
Document, Evidence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
document, preuve
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
documento, evidência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
문서 , 증거
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
دستاویز , ثبوت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
ডকুমেন্ট , প্রমাণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
เอกสาร , หลักฐาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
hati, ushahidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
文書 , 証拠
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
文件 , 证据
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
מסמך , ראיה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
dokumen, bukti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
belge, delil
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
Dokument, Beweis
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
दस्तावेज़ , साक्ष्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
documento, prova
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
documento, evidencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
document, bewijs
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
документ , доказ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
dokument, dowód
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مدرک
تصویر مدرک
документ , доказательство
دیکشنری فارسی به روسی