جدول جو
جدول جو

معنی غثوثه - جستجوی لغت در جدول جو

غثوثه(دَ قَ بَ)
لاغر گردیدن گوشت. (اقرب الموارد) (آنندراج). لاغر شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، ضعیف و لاغر شدن حیوان: غثّت الشاهغثاثه و غثوثه، عجفت و هزلت. (اقرب الموارد) ، ردی و تباه گشتن حدیث. (اقرب الموارد) (آنندراج). بد شدن سخن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، ریم دار شدن جراحت. (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ ثَ ثَ)
شیر بیشه. (منتهی الارب). الاسد. (اقرب الموارد). غثث. غثاغث. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
جنگ سست بی ساز و سلاح کردن، جای گرفتن به جائی، نوردیدن جامه از جوانب آن و شستن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
کثاثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کثث. (منتهی الارب). بسیار بیخ گردیدن ریش و انبوه شدن و کوتاه گردیدن و در هم پیچیدن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، انبوه شدن موی. (از اقرب الموارد). رجوع به کث و کثاثه شود
لغت نامه دهخدا
(رُ ثَ)
بمعانی رثاثه. (منتهی الارب) ، بدحالی. (ناظم الاطباء). و رجوع به رثاثه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ قَلْ لُ)
کهنه و پوسیده شدن. (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به رثاثه شود
لغت نامه دهخدا
(غَ ثَ ثَ)
قوم غثثه، گروهی که سخن ایشان بد و تباه باشد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا