جدول جو
جدول جو

معنی غباررازی - جستجوی لغت در جدول جو

غباررازی
(غُ رِ)
از شاعران دورۀ قاجاریه بوده است. رضاقلی خان هدایت آرد: اسمش میرزا نبی ودر هشت ماهگی در غلبۀ مرض آبله اعمی گشت و در سن شباب بقدر امکان تحصیل علوم کردی. عجب اینکه با وجود عدم بصیرت به شغل و حرفت عطاری که به کثرت ادویه معروف است پرداختی و هر چه از او خواستندی از محل معین بی اشتباه و اختلاف به خواهنده دادی. قرب دوازده سال بدین کار اشتغال داشت و از دیوان شعرا که استماع میکرد تتبعی وافی و حفظی کافی حاصل داشت. در اواخر عمر به زیارت مشهد مقدس رضوی علیه السلام رفته سالی دو در آن (حرم) محترم مجاورت گزید پس از مراجعت در سنۀ 1272 رحلت کرد. مدت عمرش سی وچهار بوده است. از اوست:
باغ را باد بهاری در در و گوهر گرفت
گلبن از گل همچو افریدون بسر افسر گرفت
از پی آرایش صحن چمن دست صبا
از شکوفه شاخ را در گونه گون زیور گرفت
ابر گلبن را به سر بیجاده گون دستاربست
باد از فرق بساتین سیمگون معجر گرفت
از مشجر حله ها و از مرصع کله ها
بوستان گوئی که تشریف از شه صفدر گرفت.
(مجمع الفصحا ج 2 ص 368).
و رجوع به مجمعالفصحا ج 2 ص 369 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غبارروبی
تصویر غبارروبی
پاک کردن گرد و غبار، رفت و روب جایی
فرهنگ فارسی معین
پاک سازی، تنظیف، غبارزدایی، گردزدایی، گردگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد