جدول جو
جدول جو

معنی غالینوس - جستجوی لغت در جدول جو

غالینوس
گالین، گالنوس یا جالینوس، صاحب انجمن آرا آرد: نام حکیمی که در حکمت طبیعی مشهور بوده:
ای تو افلاطون و جالینوس ما،
مولوی،
جالینوس معرب آن است و غالینوس بزبان یونانی بمعنی غذای اول است که شیر باشد و وجه تسمیۀ آن اینکه چنانکه اطفال بشیر تربیت می یابند مردم نیز از آن حکیم تربیت می یافتند - انتهی، و صاحب رشیدی و آنندراج نیز این مطالب را تکرار کرده اند، و رجوع به جالینوس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادینوس
تصویر نادینوس
(پسرانه)
شاه بابل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
(پسرانه)
نام پزشکی یونانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غالیون
تصویر غالیون
شیرپنیر، گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، علف شیر، علف پنیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
گیاهی با گل های سفید، دانه های سیاه رنگ ریز و شاخه های کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جوی ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
امپراطور رومی متولد در ساردیک داماد دیوکلسین که از سال 306 تا 311 میلادی سلطنت کرده است، و رجوع به گالریوس شود
لغت نامه دهخدا
مارک آنتوان، آهنگساز فرانسوی که بسال 1634 در شهر پاریس متولد و به سال 1704 وفات یافت. وی شاگرد کاریسیمی و در سبک پیرو آهنگسازان ایتالیایی و رقیب لولی استاد موسیقی کلیسای کوچک ژزوئیت ها و سنت شاپل بودو از وی آثاری از نوع موسیقی مذهبی و یک اپرا موسوم به مده بجا مانده است
گوستاو آهنگساز فرانسوی که به سال 1860 میلادی در قصبۀ دیوز تولد و به سال 1956 وفات یافت. وی مصنف درام غنائی بنام لوئیز و سوئیت آن موسوم به ژولین و سوئیتهای ارکستر معروف به تأثرات ایتالیا میباشد
لغت نامه دهخدا
اسم دیگر رقّه و یا رفقه است و آن شهری است واقع در جزیره قدیم (سرزمین بین دجله و فرات در شمال بغداد) . (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نام حکیم هندی که جزو ملتزمین اسکندر به ایران آمد و در پارس ناخوش شد و بنا به سنتی که بین حکمای هند بود که ناخوشی بدن را بد میدانستند اقدام بخودکشی کرد، از قرار نوشته های آریان خودکشی این حکیم هندی زمانی که اسکندر در تخت جمشید بود روی داد، اسکندر با اصرار بسیار، حکیم مزبور را راضی کرد جزوملتزمین او گردد و او را به ایران آورد، آریان گوید: که او در پارس ناخوش شد و چون نمیخواست، قواعد پرهیز را رعایت کند، از اسکندر خواست مانع نشود که او باستقبال مرگ رود پیش از آنکه سوانحی او را بترک عادات اولیه مجبور دارد، اسکندر در بادی امر راضی نمیشد ولی بعد چون دید که کالانوس مصر و مبرم است از ترس اینکه مبادا طور دیگر خود را بکشد خواهش او را پذیرفت، آریان وصف سوختن او را چنین کند: اسبی از ایلخی اسکندر آوردند که کالانوس بر آن نشیند ولی او از شدت ضعف نتوانست این کار کند و آن را به لی زی ماخوس که یکی از مریدانش بود داد، بعد او را به تخت روانی نشاندند و این اشیاء را با او حرکت دادند، عطریاتی برای پاشیدن بشعله های آتش، یک دست لباس ارغوانی جامهایی از زرو سیم و قالیهای گرانبها، این کبکبه را دسته هایی ازپیاده و سوار مشایعت کردند، اشیاء را برده بودند که در آتش افکنند ولی کالانوس آنها را با قالی ها در میان نظار تقسیم کرد بعد او با طمأنینه و وقار به طرف خرمن هیزم رفت و در حضور تمامی سپاه ببالای آن برآمد پس از آن هیزم را آتش زدند و با وجود اینکه شعله ها او را از هر طرف احاطه کردند حکیم هندی همچنان که خوابیده بود حرکتی نکرد، (از ایران باستان ج 2 ص 1877)
لغت نامه دهخدا
رجوع به غالیس شود
لغت نامه دهخدا
نام دژی است در روم:
دژی بود با لشکر و بوق و کوس
کجا خواندندیش قالینیوس،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
از سلاطین لاسیوم، برخی از مورخین قدیم و در اساطیر وی را پسر هرکولس و پدر لاوینی گفته اند، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ص 501)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
به رومی بل است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
تیتوس. نام یکی از لایقترین سرهنگان سزار (45- 98 قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
امپراطور روم، متولد 235 میلادی وی از سال 260 تا 268 میلادی سلطنت کرده است، وی ادیب و فیلسوف اما مردی ضعیف بود، وی را بقتل رسانیدند
لغت نامه دهخدا
اکلیل الملک. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اکلیل الملک شود
لغت نامه دهخدا
نام صاحب منصبی رومی که در خدمت دولت پارت میزیست و از ترتیب سپاه آرائی و طرز جنگ رومیهااطلاعاتی بکمال داشت، او پسر تیتوس، مأمور سزار در گالیا، بود بعدها بروتوس و کاسیوس او را نزد ارد به سفارت فرستادند و در دربار ایران متوقف بود که خبرشکست دو نفر مذکور در فی لیپ پی رسید و چون از تعقیب فاتحین ترسید خواست در دربار ایران بماند و بعد داخل خدمت دولت پارت گردید (دیوکاسیوس، کتاب 48، بند 24)، در سال 40 قبل از میلاد وقتی که اکتاویوس قلعۀ پروسیا را که از مشرق دور بود محاصره کرد و آن تونیوس در مصر در تعیشات خود غوطه ور بود لشکر پارت تحت سرداری لابی نوس و پاکر پسر ارد به طرف سوریه به حرکت درآمد چه دولت پارت میخواست در این موقع ناظر وقایع نگشته آتیۀ خود را تأمین کند، این لشکر قویتر از قشونهائی بود که سابقاً پارتیها به سوریه فرستاده بودند، پارتیها بر صفحاتی که بین فرات و انطاکیه واقع بود استیلا یافتند ولی نسبت به شهرها چنانچه همیشه پیش می آمد دچار بعض اشکالات شدند (زیرا درفن محاصره قوی نبودند) ... سرانجام آپام آ و انطاکیه را تسخیر کردند ... بعد از این بهره مندی پاکر و لابی نوس نقشۀ جنگ را چنین ریختند: قشون پارتی را به دو قسمت کرده یکی را پاکر برای تسخیر بقیۀ سوریه و تمام فنیقیه و فلسطین بکار برد و دیگری را لابینوس به طرف آسیای صغیر حرکت داد تا جاهای حاصلخیز این مملکت را از رومیها بگیرد، هر دو سردار کاملا بهره مند شدند توضیح آنکه پاکر تمام سوریه و فینیقیه را گرفت ... اما لابی نوس تمام دشمنان را جاروب کرد و همواره پیش رفت اولا در کیلیکیه ساکسا والی سوریه خواست با او بجنگد ولی نه فقط آن را باخت بلکه خودش هم کشته شد (دیوکاسیوس، کتاب 38 بند 35)، بعد لابی نوس پام فیلیه و لیکیه و کاریه را مسخره کرد و پس از آن شهر ستراتونیکیه را در محاصره انداخت، دو شهر معروف میلای و آلاباندا به تصرف آمدند و موافق روایتی پارتیها لیدیه و یونیه را غارت کرده بر تمامی این صفحات تا هلس پونت (داردانل) استیلا یافتند (پلوتار’، آن تونیوس بند 30 - آپ پیان کتاب پارت ص 156)، بنابراین باید گفت که در این زمان رومیها تمامی ممالک را ازرود فرات تا بحر الجزایر و دریای مغرب فاقد شدند و دولت پارت به استثنای مصر تقریباً به حدودی رسید که دولت هخامنشی بعد از جنگ ایران و یونان داشت (40 - 39ق، م)، پس از این بهره مندیهای پارتیها دیری نگذشت که در میزان جنگ کفۀ رومیها سنگینی کرد ... در زمستان سال 39 قبل از میلاد آن تونیوس نایب خود را که پوبلیوس ونتی دیوس نام داشت به طرف مشرق فرستاد تا با لابی نوس و پارتی های فاتح بجنگد (دیوکاسیوس، کتاب 38 بند 39)، این سردار ناگهان به آسیای صغیر حمله کرد و باعث وحشت لابی نوس گردید زیرا در این وقت او لشکر پارتی با خود نداشت بنابراین مجبور گردید ممالکی را که گرفته بود تخلیه کرده به طرف کیلیکیه عقب نشیند و در همانوقت کس فرستاد و از پاکر استمداد کرد و او دسته ای از سواران پارتی را به کمکش فرستاد اما این دسته بجای اینکه در تحت فرمان لابی نوس درآید، خواست مستقلاً عملیاتی کند و در نتیجه شکست خوردو لابی نوس را رها کرده به طرف کیلیکیه رفت (دیوکاسیوس، همانجا بند 40) در این حال لابی نوس مأیوس گردیده چاره را در فرار دید ولی عقب نشینی او را دشمنانش دریافته تعقیبش کردند و او را گرفته کشتند (دیوکاسیوس، همانجا)، در باب این سردار باید گفت که چنانکه سترابون ذکر کرده (کتاب 25 فصل 2 بند 24) و نیز دیوکاسیوس (کتاب 38 بند 26) او خود را امپراطور پارت میخواند ولی نباید تصور کرد که امپراطور در این مورد به معنی پادشاست، در روم سپهسالار قشون را امپراطور میخواندند و بعدها چون قیاصرۀ روم فرماندهی قشون را هم داشتند این عنوان با عنوان قیصر توأم گردید، بنابراین استهزاء بعضی نویسندگان جدید در بارۀ لابی نوس مورد ندارد او سپهسالار قشونی بود که از طرف دولت پارت به آسیای صغیر رفته بود و به زبان لاتین حق داشت خود را امپراطور پارت بخواند اگر اوخود را سپهسالار پارت میخواند گمان نمیکنم کسی این عنوان را منکر میشد یا استهزاء میکرد پس جهت ندارد عنوان امپراطوری او را که بزبان لاتین همان سپهسالاری بود استهزاء کنیم، (ایران باستان ج 3 صص 2342 - 2345)
لغت نامه دهخدا
شهری است که رومیان و فرنگان قصد و زیارت آن کنند و یکی از شهرهای رم بزرگ است که پطرس یا شمعون الصفا و بولص از حواریون عیسی در آن دفن شده اند، و در آنجا اصنام و ستونهای قدیمی یافت میشود که جز در آن شهر در جای دیگر دیده نشود، همچنین در آنجا زندانی هست که بشکل حلزون ساخته شده که چون کسی در آن حبس شود راه خروج نیابد، (از نخبه الدهر دمشقی ص 227)
لغت نامه دهخدا
از پزشکان است که پیش از عصر جالینوس میزیسته و گویند وی همان اسکندروس پزشک معروف است. او راست: کتاب علل العین و علاجها که محتوی بر سه مقاله میباشد. کتاب البرسام. کتاب الضبان و الحیات التی تتولد فی البطن و الدیدان. (عیون الانباء ج 1 ص 36)
لغت نامه دهخدا
مارکوس کلیوس، حقوق دان رومی است که درقرن اول میلادی میزیست و بسال 69 میلادی مقام کنسولی روم را یافت، قانون معروفی بدست او تنظیم گردیده است
ماسوریوس، حقوق دان رومی است که در قرن اول میلادی میزیست و کتب متعددی تألیف کرده است
لغت نامه دهخدا
الوس، ، شاعر و خطیب لاتینی متوفی بسال 14 قبل از میلاد از دوستان و پیروان اوید شاعر بزرگ لاتینی بود، اشعاری متنوع از آن جمله منظومه ای درباره تزه سروده بود که در دست نیست
از رجال روم قدیم و در زمان امپراطوری اگوست و قریب بمیلاد مسیح والی شام بود، در دورۀ حکمرانی او یهودیان شورشی کردند که بوسیلۀ سربازان رومی در هم شکسته شد
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رومانی. قفطی گوید: وی شیخی از شیوخ یونان بود. جالینوس از او یاد کرده و گفته است که الیانوس شیخ او بود و در علم طب تخصص نداشت. (از تاریخ الحکماء ص 65). و رجوع بهمین کتاب و ’الیان’ (نویسندۀ رومی) شود
لغت نامه دهخدا
از حکمای روم بود و درباره علم هیئت و آنچه ستارگان احداث میکنند سخن گفت، او راست: کتاب طوفان و کتاب کواکب مذنیه، (تاریخ الحکماء قفطی صص 99 - 130)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
از خدایان قدیم یونان و فرزند ’اوکسیلوس’ است و اوکسیلوس با خواهر خود ’هامادریاس’ ازدواج کرد و الهه های درختان مانند ’کاریا’ و ’بالانوس’ و ’کرانیا’ و... از این وصلت بوجود آمدند که نام آنان را صورت لاتین نام درختانی مانند گردو و توت و انگور و انجیر و غیره بخاطر می آورد. رجوع شود بفرهنگ اساطیر یونان تألیف دکتر بهمنش ص 662، به زبان هندی خوشبوی را گویند. (فرهنگ جهانگیری) ، آهنی که بدان ماهی شکار کنند. (یادداشت مؤلف). قلاب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام جویباری در نواحی کوهستانی فرات و سرزمین آشور، سربازان کراسوس فرماندۀ رومی در جنگ با ارد اول (اشک سیزدهم) به آنجای رسیدند و بقول پلوتارک، اگر چه این جوی آب فراوان نداشت، با وجود این سربازان لذت بسیاری بردند، چه از خشکی و گرمای فوق العاده خسته شده بودند، (از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2307)، بامداد نخست، ذنب السرحان، (مهذب الاسماء)، صبح کاذب، فجر کاذب، صبح نخستین، صبح نخست، (یادداشت مؤلف)، دم گرگ، دنبال گرگ، صبح دروغین، سپیدۀ نخست، دراز بدیدار و تیز و سر ببالاکه بدنبال گرگ از بهر درازی و باریکی و راستی تشبیه کرده اند و دیر نماند این صبح، (از التفهیم بیرونی)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
و بطلینوس. حلزون دریایی. اصل کلمه یونانی است. (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
رستنیی باشد که آن را شاه تره گویند و در دواها به کار برند، خوردن آن حکه و جرب را نافع است، (از برهان) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
رجوع به طلینا شود، (دزی ج 2 ص 19)
لغت نامه دهخدا
ولایت قندهار راگویند، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، فرهنگ شعوری این لغت را باسبوس ضبط کرده است، ولایت قندهار، (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)، نام قدیم ولایت قندهار که از بلاد افغانستان است، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
از لاتینی ناخنک از گیاهان ناخنک را گویند که اکلیل الملک نیز خوانده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته شاهدانه دروغی گونه ای شاهدانه است که آن را شاهدانه کاذب نیز گویند و در طب عوام در تسکین سرفه و درد سینه به کار می رفته است و به علاوه آنرا دارای خاصیت مدر می دانستند راس الهر غالیوبسیس غاغالس منتن الرایحه. توضیح به نظر می آید که غالیس محرف کلمه غالیوبسیس باشد و کلمه اخیر معرب لاتینی آن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
یونانی تازه شده بلوت دریایی خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
نوایی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
نوایی است از موسیقی قدیم، نام طبیب معروف یونانی
فرهنگ فارسی معین