جدول جو
جدول جو

معنی غافلی - جستجوی لغت در جدول جو

غافلی
(فِ)
غافل بودن. مانند غافلان گذراندن:
بعد از این روی در بهی دارم
دل ز هر غافلی تهی دارم.
نظامی.
نبردم بسر عمر درغافلی
مگر در هنرمندی و عاقلی.
نظامی.
بدین غافلی می گذاریم روز
که در ما زنند آتش رخت سوز.
نظامی.
پیشتر از مرتبۀ غافلی
غافلیی بود، خوشا غافلی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غافلی
ویستاری سوتکی فرناسی ناگاهی غافل بودن غفلت
تصویری از غافلی
تصویر غافلی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غالی
تصویر غالی
گران قیمت، گران بها
از حد در گذرنده، غلو کننده، غلات
قالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غافل
تصویر غافل
آنکه در امری اهمال و غفلت کند، غفلت کننده، ناآگاه، بی خبر، فراموش کار
غافل شدن: غفلت کردن، برای مثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)، بی خبر ماندن، فراموش کردن
فرهنگ فارسی عمید
(فِ)
یکی از شعرای ایران و از اهالی طالقان است. وی در عهد شاه عباس ثانی میزیسته، از اوست:
ز شوق نامه نویسم، ز رشک پاره کنم
دلی که نیست تسلی در او، چه چاره کنم ؟
(قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(فِ قی ی)
کسی که منسوب به غافق است. (انساب سمعانی) ، منسوب به غافق بن العاص (بطنی از ازد). (منتهی الارب). رجوع به غافق شود
لغت نامه دهخدا
(فِ قی ی)
ابوجعفر احمد بن محمد بن السید. یکی از مشاهیر ادبا و حکمای اندلس. وی در ادویۀ مفرده یعنی در علم نباتات طبی وحید عصر خویش بود و کتابی معتبرمسمی به ’کتاب الادویه المفرده’ در این فن تألیف کرده است. در این کتاب همه ادویۀ مذکوره در مصنفات دیسقوردیس و جالینوس را بعلاوۀ آنچه اطبای متأخرین اسلام آورده اند، بترتیب ذکر میکند. این کتاب کامل در نوع خود مدتها مرجع اطبا بوده است. (قاموس الاعلام ترکی). و ابن البیطار در مفردات خویش مکرر از او نقل کرده است. و رجوع به احمد بن محمد بن احمد بن السید شود
لغت نامه دهخدا
(فِ)
منسوب است به غافر که بطنی است از بنی سامه. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غافله
تصویر غافله
مونث غافل سوتک فرناس مونث غافل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غالی
تصویر غالی
گرانبها، نفیس، قیمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافل
تصویر غافل
بی خبر، نا آگاه، بیخود، بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافل
تصویر غافل
((فِ))
ناآگاه، بی خبر، نادان، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غالی
تصویر غالی
غلو کننده، گران بها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غافل
تصویر غافل
Inadvertent, Inattentive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertent, distrait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناگهان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از غافل
تصویر غافل
무심한 , 부주의한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غافل
تصویر غافل
অবহেলিত , উদাসীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غافل
تصویر غافل
โดยไม่เจตนา , ไม่ใส่ใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غافل
تصویر غافل
bila kukusudiwa, kijijini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غافل
تصویر غافل
dikkatsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غافل
تصویر غافل
不注意な , 注意散漫な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غافل
تصویر غافل
无意的 , 不注意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غافل
تصویر غافل
רשלני , לא ערני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غافل
تصویر غافل
unbeabsichtigt, unaufmerksam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غافل
تصویر غافل
tidak sengaja, lalai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غافل
تصویر غافل
अनजाने , लापरवाह
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غافل
تصویر غافل
onbedoeld, onoplettend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غافل
تصویر غافل
involontario, distratto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertido, distraído
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غافل
تصویر غافل
ненавмисний , неуважний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غافل
تصویر غافل
niezamierzony, nieuważny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غافل
تصویر غافل
случайный , невнимательный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غافل
تصویر غافل
inadvertido, distraído
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غافل
تصویر غافل
غافل
دیکشنری فارسی به اردو