جدول جو
جدول جو

معنی عیهول - جستجوی لغت در جدول جو

عیهول(عَ)
بمعنی عیهل است. (منتهی الارب). ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عیهل شود، شتر نر تیزرو برگزیده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
گیاهی است خوشبوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
بیخ درختی است، و گویند که آن همان ادیم احمر یا املس است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، عیاهیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
شتر مادۀ تیزرو. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیهل. عیهول. رجوع به عیهل و عیهول شود، ناقۀ برگزیدۀ استواراندام. (منتهی الارب). ناقۀ نجیب و شدید. (از اقرب الموارد). عیهل. عیهول. رجوع به عیهل و عیهول شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
واحد عراهیل. (ناظم الاطباء). مفرد عراهیل است بمعنی جماعت و گروه مهمل و بی کار. (از اقرب الموارد). رجوع به عراهیل شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
درگذرنده و پیشی گیرندۀ شتاب رو. (منتهی الارب). سبقت گیرندۀ سریع. (از اقرب الموارد) ، تیزرو و چست و سبکروح. (منتهی الارب). سریع خفیف. (اقرب الموارد) ، شتر نر برسرخودگذاشته و شتر به چرا رهاکرده. (منتهی الارب). جمل و شتر اهمال شده. (از اقرب الموارد). ابل. (مخزن الادویه). ج، عزاهیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ هََ)
شتر مادۀ تیزرو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، یا ناقۀ برگزیدۀ استواراندام توانا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناقۀ نجیب و شدید. (از اقرب الموارد). و گاهی بضرورت شعر آن را به تشدید لام میخوانند. (از منتهی الارب). عیهله. عیهول. عیهال. رجوع به عیهله و عیهول و عیهال شود، مرد سبک و چست که یک جا قرار نگیرد، امراءه عیهل نیز چنین است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، باد تند، زن بلندبالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیهول
تصویر دیهول
تاج مرصع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیول
تصویر عیول
نیاز مندی
فرهنگ لغت هوشیار