جدول جو
جدول جو

معنی عیعاه - جستجوی لغت در جدول جو

عیعاه
زجر کردن گوسپند را بکلمه ’عا’ و نحو آن. (از منتهی الارب). زجر کردن میشها را به کلمه ’عا’ و ’عو’. (از ناظم الاطباء). زجر کردن گوسفندان را و ’عای’ گفتن. (از اقرب الموارد). عیعاء. رجوع به عیعاء شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
بدخوی از شتر و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بدخلق از مردم و از شتر. (ناظم الاطباء) ، آنکه اطاعت از حق نکند و تکبر کند. (از اقرب الموارد). عیده. رجوع به عیده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یَ)
بطنی است از عدوان. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
بمعنی عیعاه است، (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، رجوع به عیعاه شود
لغت نامه دهخدا