جدول جو
جدول جو

معنی عکندس - جستجوی لغت در جدول جو

عکندس
(عَ کَ دَ)
صلب و شدید، شیر و اسد سخت و توانا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کندس
تصویر کندس
گیاهی با برگ های بیضی دندانه دار و ریشه ای حاوی مواد سمّی
فرهنگ فارسی عمید
(عَ کَ دَ سَ)
مؤنث عکندس. (از اقرب الموارد). رجوع به عکندس شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ دَ)
سخت شدید، شیر سخت و توانا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ دُ)
بیخ گیاهی است. (آنندراج). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی ٔ و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. (ناظم الاطباء). رجوع به کندش شود
لغت نامه دهخدا
پارسی تازی گشته کندش از گیاهان گلوله پنبه برزده که به جهت رشتن مهیا کرده باشند: سبیخه کندش، چوبی که حلاجان پنبه برزده را برآن پیچند تا گلوله شود
فرهنگ لغت هوشیار
ازگیل جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی