ابل عکمس، شتران بسیار یا گلۀ شتران قریب هزار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، لیل عکمس،شبی بسیار تاریک. (از اقرب الموارد) ، هر چیز متراکم و انبوه که از شدت تراکم تاریک باشد. (از اقرب الموارد). عکامس. و رجوع به عکامس شود
ابل عکمس، شتران بسیار یا گلۀ شتران قریب هزار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، لیل عکمس،شبی بسیار تاریک. (از اقرب الموارد) ، هر چیز متراکم و انبوه که از شدت تراکم تاریک باشد. (از اقرب الموارد). عُکامِس. و رجوع به عکامس شود
به معنی خشکی، اسم چاه یا چشمه ای میباشد که جدعون قبل از آنکه با مدیان جنگ نماید با عساکر خود بدانجا فرودآمده خداوند او را امر فرمود که آن قوم را به نوشیدن آب امتحان کند. (سفر داوران 7:1). و چه بسا که شاؤل هم بر این چشمه فرودآمده باشد. (اول سموئیل 28:4 و 29:1). استانلی حرود را همان چشمۀ جالود دانسته که تخمیناً دو میل تا به جنوب شرقی یزرعیل مسافت دارد، اما کاندر بر آن است که حرود در عین جمعین بوده است و آن چشمه ای است که از سنگ همی تراود و بمسافت سه میل به مغرب بیسان واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
به معنی خشکی، اسم چاه یا چشمه ای میباشد که جدعون قبل از آنکه با مدیان جنگ نماید با عساکر خود بدانجا فرودآمده خداوند او را امر فرمود که آن قوم را به نوشیدن آب امتحان کند. (سفر داوران 7:1). و چه بسا که شاؤل هم بر این چشمه فرودآمده باشد. (اول سموئیل 28:4 و 29:1). استانلی حرود را همان چشمۀ جالود دانسته که تخمیناً دو میل تا به جنوب شرقی یزرعیل مسافت دارد، اما کاندر بر آن است که حرود در عین جمعین بوده است و آن چشمه ای است که از سنگ همی تراود و بمسافت سه میل به مغرب بیسان واقع است. (قاموس کتاب مقدس)