جدول جو
جدول جو

معنی عکالد - جستجوی لغت در جدول جو

عکالد
(عُ لِ)
شیر دفزک خفته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و برخی لام آن را زاید دانند. (از اقرب الموارد). عکلد. و رجوع به عکلد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ لِ)
شیر خفته. (منتهی الارب). اللبن الخاثر جداً. (اقرب الموارد) ، شیر دفزک زده و جغرات شده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
گردآورندۀ چیزی بر روی هم. (از اقرب الموارد) ، ذیح کالد، خوشۀ کهن و قدیم. (ناظم الاطباء). خوشۀ قدیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُکْ کا)
کوهی است نزدیک زبید، زبان باشندۀ آن بر لغت فصیح باقی است. (منتهی الارب). کوهی است در نزدیکی زبید، و اهالی آنجا در روزگار مجد و بزرگی، بر زبان فصیح بوده اند. (از اقرب الموارد) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عُ کَ لِ)
لبن عکلد، شیر دفزک خفته. (منتهی الارب). شیر غلیظ شده. (از اقرب الموارد). عکالد. و رجوع به عکالد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عکال
تصویر عکال
شتر بند
فرهنگ لغت هوشیار